Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 165 (2 milliseconds)
English	Persian
partial quantity	زیرمجموعه [ریاضی]
Other Matches
partial	ناتمام
partial	بخشی
partial	جزئی
partial	غیرمنصفانه
partial	طرفدارانه
partial	پارهای
partial	جانبدار
partial	طرفدار
partial	مغرض جزئی
partial	علاقمندبه
partial	بخشی قسمتی
partial	نیمه کامل
partial	نیمه کاره بخشی از
partial	غرض الود جزیی
partial	غرض امیز
partial	جزء
partial	مختصر
partial	جزیی
partial	متمایل به
quantity	مقدار
quantity	مبلغ
quantity	حد
quantity	قدر اندازه
quantity	کمیت
quantity	چندی
quantity	تعداد زیاد
quantity	تعداد یا شماره چیزی
partial loss	خسارت جزیی
partial mobilization	بسیج جزیی
partial order	پاره ترتیب
partial eqilibrium	تعادل جزئی
partial order	ترتیب جزئی
partial pressure	فشار جرئی یا سهمی
partial loss	زیان جزئی
partial jurisdiction	حق تصمیم گیری یا قضاوت محدود
partial jurisdiction	حق خود گردانی محدود
partial ionization	یونش جزیی
partial function	تابع جزئی
partial function	پاره تابع
partial excluder	حاجب نقصانی
partial fixing	نیمه گیرداری
partial fraction	کسر جزئی
partial pressure	فشار جزئی
partial pressure	فشار جزیی
partial variance	پراکنش سهمی
partial view	نمای جزیی
partial volume	حجم جزیی
partial sum	حاصل جمع جزئی
partial sum	پاره مجموعه
partial substitution	جانشینی کامل برای دو کالا
partial substitution	جانشینی مصرف
partial shipment	حمل تدریجی
partial shipment	حمل در چندمرحله
partial shipment	حمل به دفعات
partial rienforcement	تقویت سهمی
partial restraint	نیم گیرداری
partial RAM	قطعه RAM که فقط یک بخش آن به درستی کار میکند در قط عات جدید
partial products	حاصل ضربهای جز
partial derivative	مشتق پاره ای [ریاضی]
partial carry	رقم تقلی جزئی
partial adjustment	تعدیل جزئی
partial adjustment	تطابق جزئی
as a partial payment	علی الحساب
partial derivative	مشتق جزیی [ریاضی]
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
partial migrant	کوچگر پاره ای [پرنده شناسی]
partial fraction	پاره کسر
partial carry	فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
partial charge	بار جزیی
partial correlation	همبستگی سهمی
partial competition	رقابت جزئی
partial correctness	صحت جزئی
partial plan	برنامه جزئی
partial correlation	همبستگی جزئی
quantity of demand	مقدار تقاضا
r.m.s. value of a periodic quantity	جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
quantity of capital	مقدار سرمایه
quantity equation	معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity discount	تخفیف عمده فروشی
dimensionless quantity	کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
quantity of leisure	مقدار فراغت
quantity of labor	مقدار کار
quantity of leisure	مقدار ساعات بیکاری
quantity of money	مقدار پول
quantity rebate	تخفیف عمده فروشی
quantity supplied	مقدار عرضه شده
quantity surveryor	براوردکننده مقادیر
conserved quantity	کمیت ثابت [فیزیک]
quantity of supply	مقدار عرضه
scalar quantity	اسکالر [فیزیک] [ریاضی]
vector quantity	کمیت برداری
the quantity of a vowel	کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
scalar quantity	کمیت نردهای
scalar quantity	کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
scalar quantity	کمیت غیر برداری
unknown quantity	مقدارمجهول یانامعلوم کسیکه کردارش رانتوان پیش بینی کر د
scalar quantity	کمیت اسکالر
rated quantity	مقدار اسمی
scalar quantity	کمیت عددی
infinite quantity	مقدار بی نهایت
copy quantity	مقدارکپی
sinusoidal quantity	کمیت سینوسی
quantity discount	تخفیف کلی
quantity discount	میزان تخفیف
an infinite quantity	بی نهایت
batch quantity	کمیت گروهی
certificate of quantity	گواهی مقدار
conserved quantity	کمیت پایسته [فیزیک]
certificating of quantity	گواهی کمیت
contract quantity	حجم قرارداد
certificate of quantity	گواهی کمیت
electrical quantity	مقدار الکتریسیته
magnetic quantity	کیفیت مغناطیسی
mean value of periodic quantity	میانگین کمیت دورهای
observable quantity	کمیت مشاهده پذیر
oscillating quantity	کمیت نوسانی
alternating quantity	کمیت متناوب
quantity surveyors	ارزیاب کمیت مواد
quantity surveyors	براورد کننده مقادیر
quantity demanded	مقدار تقاضا شده
quantity control	کنترل کمیت
quantity surveyor	براورد کننده مقادیر
quantity allowance	تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
quantity allowance	تخفیف کلی
pulsating quantity	کمیت ضربانی
pseudoscalar quantity	کمیت شبه عددی
physical quantity	کمیت فیزیکی
quantity discount	مقدار تخفیف
quantity surveyor	ارزیاب کمیت مواد
peridic quantity	کمیت تناوبی
quantity controls	کنترلهای کمی
law of partial pressure	قانون فشارهای جزیی
partial differential equation	معادله دیفرانسیل جزیی
agreement on partial payments	توافق در پرداخت های قسطی
partial color blindness	رنگ کوری ناقص
partial differential equation	معادلات دیفرانسیل جزئی
partial molar properties	خواص جزیی مولی
partial ionioc character	خصلت جزیی یونی
partial exclusion from inheritance	حجب از بعض
partial molar volume	حجم جزیی مولی
partial reduction coefficient	ضریب تقلیل جزئی
partial regression equation	معادلات رگرسیون سهمی
partial exclusion from inheritance	حجب نقصانی
showing partial views	اعمال نظر
showing partial views	اعمال نظر کردن
partial equilibrium analysis	تحلیل تعادل جزئی
partial enhancement factor	ضریب تشدید جزئی
quantity theory of money	حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
quantity theory of money	نظریه مقداری پول
phase of a sinusoidal quantity	فاز کمیت سینوسی
quantity equation of exchange	یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
damped sinusoidal quantity	کمیت سینوسی میرنده
input energizing quantity	اندازه تحریک ورودی
economic order quantity	حد مطلوب سفارش
symmetrical alternating quantity	کمیت متناوب متقارن نامتوازن
economic order quantity	کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
quantity theory of money	نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
partial differential equation [PDE]	معادله دیفرانسیل با مشتقات پاره ای [ریاضی]
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و زبر
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و رو
time constant of an exponential quantity	ثابت زمانی یک کمیت نمایی
demand versus quantity demanded	تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
quantity theory of money and prices	نظریه مقداری پول و قیمت
to run to a quantity [to run into a sum]	بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com