Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 63 (5 milliseconds)
English	Persian
parts per million	قسمت در میلیون قسمت
parts per million [ppm]	بخش در میلیون [فیزیک] [شیمی]
Other Matches
the million	توده مردم
million	میلیون
million	هزار در هزار
million instructions per second	میلیون دستورالعمل در ثانیه
million instructions per second	اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
look like a million dollars <idiom>	پولدار به نظر رسیدن
A million is 1 with 6 zeros [noughts] after it.	یک میلیون عدد یک با شیش تا صفر پشتش است. [ریاضی]
feel like a million dollars <idiom>	احساس خوبی داشتن
to look [feel] like a million dollars	بسیار زیبا [به نظر آمدن] بودن [اصطلاح روزمره]
You really look like a million bucks in that dress.	در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom>	بسیار زیبا بودن [اصطلاح روزمره]
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom>	واقعا محشر به نظر آمدن [اصطلاح روزمره]
six parts	ششدانگ
in parts	به اقساط
for my parts	از سهم خودم
in parts	جزء جزء
in these parts <adv.>	در این کشور
in these parts <adv.>	در اینجا
parts	قطعات یدکی
for my parts	من که
parts	هیئتها
of its parts	کل ازهریکی ازاجزای خودبزرگتر است
the i. parts of a whole	بخش هایی مکمل یک چیزدرست
parts	احزاب
integration by parts	انتگرال گیری جز به جز [فیزیک]
Parts-per notation	بخش در یکای سنجش [مهندسی]
integration by parts	انتگرال گیری جز به جز [ریاضی]
parts of speech	اقسام کلمه
common parts	قطعات عمومی
common parts	قطعات یدکی عمومی
private parts	شرمگاه
piece parts	قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود
spare parts	قطعات یدکی
parts programmer	برنامه نویس اجزاء
repair parts	قطعات یدکی
parts of a shoe	اجزایکفش
parts explosion	رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
proportional parts	بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
privy parts	عورت
privy parts	شرمگاه
prineipal parts	اصول فعل
principal parts	قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
parts peculiar	قطعات اختصاصی
parts peculiar	قطعات مخصوص
parts list	لیست اجزاء
parts list	فهرست قطعات
parts list	لیست قطعات
parts of spectacles	قسمتهایمختلفعینک
parts of the weapon	اجزایسلاح
the secret parts	شرمگاه
parts of the ear	قسمتهایمختلفگوش
totake parts in something	در چیزی شرکت یادخالت کردن
parts of a flag	اجزایپرچم
Are there any houses for sale in these parts?	این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
poverty parts friends <idiom>	بی زر میسر نشود کام دوستان
the cow parts the hoofs	گاو سمهای شکافته دارد
authorized parts list	سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list	لیست قطعات مجاز
missing parts test	ازمون افتادگی وار
spare parts list	فهرست لوازم یدکی
Cut the cake into three separate parts.	کیک را به سه قسمت جدا ببرید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com