Dictiornary-Farsi | passenger train | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 162 (8 milliseconds)

English	Persian
passenger train	قطارمسافربری


Other Matches

outside passenger	مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
passenger	عابر مسافرتی
passenger	رونده
passenger	مسافر
passenger	گذرگر
passenger platform	سکویمسافرین
passenger plane	هواپیمای مسافربری
passenger station	ایستگاهمسافرین
foot passenger	مسافر پیاده
passenger terminal	ترمینالمسافران
passenger pigeon	کبوتر وحشی امریکای شمالی
passenger mile	طول راه مسافرت به حسب میل
passenger mile	میل مسافرتی
passenger liner	کشتی مسافربری
passenger car	اتومبیل سواری
passenger car	واگن مسافری
foot passenger	پیاده پا رهسپار
passenger cabin	کابینمسافران
car passenger	مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
passenger liner	کشتی مسافری
car passenger	سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
passenger aircraft	هواپیمای مسافربری
To pick up a passenger.	مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
universal passenger steps	پلههایعمومیمسافرین
passenger transfer vehicle	وسلهجابجاییمسافرین
motor vehicle passenger	مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
The passenger was admitted into the USA.	به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
motor vehicle passenger	سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
passenger car trailer	تریلرخودروی سواری
mobile passenger steps	پلههایمتحرکمسافرین
Does this train go to ... ?	آیا این قطار به ... میرود؟
train	کاروان
train	پیش قطار
train	ورزش کردن
train	تعلیم دادن
train	یک رشته موج
train	اماده کردن اسب
train	تمرین
train	نشانه رفتن
train	کاراموزی کردن
train	بنه یکان
train	عقبه یکان
train	ترن
train	مسیرجریان کار
train	بنه دریایی
train	بنه اماد
train	اموزش دادن
train	رشته
train	تربیت کردن
train	ازار
train	دم
train	سلسله
train	متلزمین
train	پروردن ورزیدن
train	فرهیختن
train	حیله
train	قطار
train	نظم ترتیب
train	دنباله
train	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train	فریب اغفال
train	تله
train	رشته سلسله
When is the last train to Oxford?	چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
a thorugh train	قطار بدون توقف
intercity train	قطار بین شهری
I'd like a train timetable.	من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
When is the next train to Oxford?	چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
intercity train	قطار بین شهری با توقف
train [teach]	تعلیم دادن
gravy train <idiom>
The train came in on time .	قطار به موقع رسید ( سروقت )
When wI'll the train arrive ?	چه وقت قطار می آید ؟
Is there a train to the airport?	آیا برای فرودگاه قطار هست؟
There is a train to London at 8.	یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
Is this the train to Liverpool?	آیا این قطار شهر لیورپول است؟
train driver	راننده قطار
train [teach]	اموزاندن
unit train	بنه یکان
train [teach]	تدریس کردن
train [teach]	درس دادن
train [teach]	تربیت کردن
train [teach]	آموزش دادن
train ride	گردش با قطار
When does the train arrive?	قطار کی می رسد؟
boat train	[خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
train journey from ... over ... to ...	مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
train [teach]	یاد دادن
gravy train	منبع در امد نامشروع
igniter train	مدار اتش
igniter train	مدار مشتعل کننده
igniter train	مجموعه چاشنی
impluse train	پالس
limited train	قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
limited train	قطارمحدود
omnibus train	قطاریکه هر ایستگاهی می ایستد
parliamentary train	قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
powder train	فتیله باروتی
powder train	مدار خرج مدار باروت
pulse train	قطار تپشها
pulse train	سلسله تپش ها
impluse train	توالی ایمپولز
train headway	فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
i lost the train	به قطار نرسیدم
i lost the train	قطار را از دست دادم
gravy train	منبع درامد بدون زحمت
goods train	قطار باربری
goods train	قطار حمل کالا
accomodation train	راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
battering train	توپخانه محاصره
blooming train	مسافت نورد
breaking down train	راه اولیه
burning train	مسیر اشتعال
burning train	مسیر انفجار سیکل انفجار
cogging train	مسیر اولیه
electric train	قطار برقی
electric train	ترن برقی
explosive train	فتیله انفجاری
explosive train	مدار انفجار مسیر انفجار
express train	قطارویژه تندرو
train of thought	رشته افکار
train of waves	قطار موج
wave train	قطار موج
unit train	بنه اماد یکان
boat train	ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
freight train	قطار باری
train priter	چاپگر سلسلهای
toilet-train	آموزشدادنبهبچهبرایکنترلادرارومدفوع
commuter train	قطارمسافربری
power train	آموزشقدرت
train oil	روغن نهنگ
train station	ایستگاهقطار
underground train	ترنزیرزمینی
train oil	روغن بالن
train path	اجازه عبور ترن روی یک خط
train priter	چاپگرقطاری
Is this the right platform for the train to London?	آیا این سکوی قطار لندن است؟
troop train ration	جیره بین راه
She interrupted the train of my thoughts.	رشته افکارم را پاره کرد
Luchily for me the train was late.	خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
The train ran off the rails.	قطار از خط خارج شد
train operator [American E]	راننده قطار
Is there train running on time?	آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
cogging mill train	مسیر دستگاه نورد شمش
train lighting battery	باتری روشنایی ترن
When does the train [bus] to ... depart?	قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
the train runs without a stop	میرود
How long does the train stop here?	چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Is the train from Leeds late?	آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
Your train will leave from platform 8.	قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
the train runs without a stop	قطار بدون ایست
The train was 10 minutes late.	قطار 10 دقیقه دیر رسید
Does the train stop in London?	آیا قطار در لندن توقف دارد؟
troop train ration	جیره طبخی بین راه
What time does the train arrive in London?	چه وقت قطار به لندن می رسد؟
What platform does the train to York leave from?	قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
Change at London and get a local train.	در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
What platform does the train from York arrive at?	قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
Drop me off in front of the train station!	من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
Consider yourself lucky [fortunate] (that) you weren't on the train at that time.	شما باید خودتان را خوش شانس [خوشبخت] در نظر بگیرید [که] در آن زمان در قطار نبودید.
We rushed ( hurried ) back to the train station.	با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار