Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 99 (6 milliseconds)
English	Persian
passing lane	فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
Other Matches
I am just passing through.	از اینجا عبور میکنم.
I am just passing through.	فقط از اینجا میگذرم.
passing away	وفات
passing off	به اسم دیگری معامله کردن
passing	پاس دادن
passing	رد شده
passing	زود گذر
passing	در گذشت
passing	بالغ بر
passing	فانی
passing	گذرنده
passing prohibited	عبورممنوع
passing action	عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
passing through the eclipse	گذرازمیانهخسوف
passing parameters	پارامترهای عبور پارامترهای گذر
light passing	گذر نور
passing through the eclipse	کسوف
controlled passing	عبور کنترل شده
It was just a passing fancy.	یک فکر وخیال زود گذری بود
light passing	عبور نور
with each passing year	با گذشت هر سال
passing bell	ناقوس مرگ
passing bell	زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
token passing	گذراندن نشانه
passing shot	ضربه دور از دسترس
token passing	روش کنترل دستیابی به شبکه محلی با استفاده از بستههای Token. ایستگاههای کاری پیش از دریافت Token نمیتوانند داده ارسال کنند
swift passing	زودگذر
controlled passing	عبور ومرور کنترل شده
passing the ownership	مالکیت مافی الذمه
passing on the oath	رد قسم
passing place	محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
passing place	گذاره
passing parameter	پارامتر عبوری
passing game	حمله با استفاده از پاس به جلو
passing away of oneself in god	فناء فی الله
passing on the oath to the other party	رد قسم به طرف مقابل
The untively death ( passing away ) …	درگذشت نا بهنگام ...
Many thanks for the sympathy shown to us [on the passing of our father] .	خیلی سپاسگذارم برای همدردی شما [بخاطر فوت پدرمان] .
lane	راه
by lane	کوچه فرعی
lane	مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane	راه ورودی
lane	خیابان
lane	کوره راه
lane	مسیر
lane	کوچه ساختن منشعب کردن
lane	خط سیر هوایی
lane	مسیر که باخط کشی مشخص میشود
lane	نای راه دریایی
lane	گلو
lane	راه باریک
lane	کوچه
lane	مسیر هر دونده
lane	یک خط جاده برای یک مسیر
by lane	پس کوچه
lane rope	طناببینخطشناگر
lane number	شمارهبینخطشناگر
traffic lane	یک خط جاده برای یک مسیر
lover's lane <idiom>	جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
lane line	بیندوخط
lane timekeeper	نگهدارندهزمانخطشناگر
driving lane	یک خط جاده برای یک مسیر
slow lane	محلعبورآهسته
side lane	راهعبورجانبی
feeder lane	گلوگاهاصلی
centre lane	بیندوخط
traffic lane	خط شد امد
sea lane	جاده دریایی
sea lane	مسیر دریایی
fire lane	مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
dual lane	راه دو خطه
dual lane	راه دو طرفه
deceleration lane	خط واشتاب
deceleration lane	خط تقلیل سرعت
creep lane	مسیر خزش
climbing lane	خط اضافی در سر بالایی
approach lane	مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
approach lane	مسیر تقرب
air lane	خط هوایی
acceleration lane	خط شتاب
helicopter lane	کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
lane loading	سربار خط عبوری
traffic lane	مسیر عبور و مرور
storm lane	گذرگاه طوفان
single lane	شاهراه یک خطه
single lane	شاهراه یک طرفه
ice lane	مسیر یخ بندان
overtaking lane	خط پیش افت
overtaking lane	خط پیشدستی
overtaking lane	خط سبقت
ocean lane	راه کشتی رو در اقیانوس
nearside lane	خط یکم یا راه برونی
lefttunrning lane	خط چپ گشت
lefttunrning lane	خط چپ گرد
lane marker	راهنمای معبر داخل میدان مین
acceleration lane	خط سرعت گیری
free throw lane	مستطیل پرتاب ازاد
single lane [file] traffic	ترافیک تک خطی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com