English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
passive four terminal network شبکه چهار قطبی بی اثر
Other Matches
two terminal network شبکه دو قطبی
four terminal network شبکه چهار قطبی
passive تاثرپذیر
passive مفعول
passive منفعل
passive انفعالی
passive انفعالی کارپذیر
passive تابع
passive بیحال
passive دستخوش عامل خارجی
passive غیر فعال مطیع وتسلیم
passive کنش پذیر
passive پذیرا
passive غیر فعال
passive غیر عامل
passive پدافندغیر عامل بی بهره
passive مبارزه منفی
passive نافعال
passive اثر ناپذیر
passive کم اثرپذیر
passive بی اراده
passive مفعولی
passive وقت کشی بدون اجرای فن
passive دفاع بدون تیراندازی
passive sonar ردیاب غیر فعال
passive sodomy مابونیت
passive sodomy ابنه
passive resistance خود داری از قبول یاموافقت
passive play اتلاف وقت
passive play بازی غیرفعال
passive obedience اطاعت صرف
passive obedience فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
passive memory حافظه منفعل
passive graphics گرافیک منفعل
passive debt وام بی بهره
the passive voive فعل مجهول
the passive voive بنا مجهول
passive defense پدافند غیرعامل
passive defense دفاع غیر عامل
passive absorption جذب غیرفعال
passive smoking فردیغیرسیگاریکهدرجائیحضورداردکهافرادیدرحالسیگارکشیدنهستند
passive vocabulary واژگان نافعال
indirect passive فعل مجهولی که مغعول غیرصریح ان فاعل ان شده باشد
the passive voice فعل مجهول
the passive voice بنای مجهول
passive device دستگاه منفعل
passive element جزء غیرفعال
passive element یکان غیر فعال
passive element عنصرغیرفعال
passive element عنصر غیرعامل
passive trade balance فزونی واردات بر صادرات
passive trade balance توازن تجارتی منفی
passive fiscal policy سیاست مالی غیر فعال
oral passive type سنخ دهانی- پذیرشی
passive aggressive character منش نافعال- پرخاشگر
passive particpial abjective اسم مفعولی که بطورصفت بکاررود
passive particpial abjective صفت اسم مفعولی
passive earth pressure رانش مقاوم خاک
passive earth pressure فشار مقاوم خاک
network اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
network اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network نمودار
network اتصال
network وابسته به شبکه
sub network شبکه فرعی
network شبکه سیم کشی
network شبکه
network شبکه توری
network شبکه ارتباطی
y network شبکه ستاره
network شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
network socket سوکت شبکه [کامپیوتر]
hierarchical network شبکه سلسله مراتبی
network topology توپولوژی شبکه
network theory نظریه شبکه
network structure ساختار شبکهای
network topology چگونگی استقرار شبکه
network topology جانمایی شبکه
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
fixer network شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
sorting network شبکه مرتب کردن داده ها
network communication ارتباطشبکهای
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
novell network شبکه نوول
neural network شبکه عصبی
neural network سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
network version نسخه شبکه
network stracture ساختار شبکه
network architecture معماری شبکه
network analysis تحلیل شبکه
network administrator سرپرست شبکه
network analyser تحلیل کننده شبکه
network analyser شبکه کاو
local network شبکه محلی
multisystem network شبکه چند سیستمی
multistar network شبکه چند ستارهای
network circuit مدار شبکه
network circuit اتصال شبکه
network server خدمتگزار شبکه
network of pipes شبکه لوله کشی
isochronous network شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
ladder network شبکه نردبانی
network chart نمودار شبکه
lattice network شبکه توری منظم
logic network شبکه منطقی
filter network شبکه ی صافی
feedback network شبکه فیدبک
computer network شبکه کامپیوتری
company network شبکه شرکت
company network شبکه همکار
communication network شبکه ارتباطی
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
communication network شبکه مخابراتی
communication network شبکه ارتباط
closed network شبکه بسته
campus network شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
bus network سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
public network شبکه عمومی
radar network شبکه ی رادار
regional network شبکه منطقهای
research network شبکه پژوهشی
ring network شبکه حلقوی
ring network شبکه حلقهای
heterogeneous network شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
synchronous network شبکه همزمان
value added network ارزش اضافی شبکه
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
tree network شبکه درختی
network socket پریز شبکه [کامپیوتر]
telephone network شبکه تلفن
distribution network شبکه پخش
distributed network شبکه توزیعی
distributed network شبکه توزیع شده
telecommunication network شبکه مخابرات
telecommunication network پبکه ارتباطات
cooperative network شبکه همیاری
star network شبکه ستارهای
democratic network شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
despotic network شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
switching network شبکه راه گزینی
tv terminal ترمینال تلویزیونی
terminal نهایی
ro terminal ترمینال- RO
terminal انتهائی
terminal کلم
terminal محل اتصال پیچ اتصال
terminal پایانه
terminal محل پیاده وسوار کردن بارها
terminal اخری
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal ترمینال
terminal قطب مدار
terminal اخر خط راه اهن یا هواپیما
terminal پایانه پایانی
terminal پایانی
terminal نهائی
terminal نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminal نقطه اتصال الکتریکی
terminal انتهایی
terminal واقع در نوک پایان
terminal انتها
terminal وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
automatic digital network شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
client server network شبکه خدمتگزار- مشتری
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
wide area network شبکه راه دور
decentralized computer network شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
wide area network شبکه بلند پوشش
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
three phase supply network شبکه سه فاز
token bus network EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
token ring network شبکه نشانه حلقهای
automatic digital network شبکه عددی کامپیوتری
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
automatic voice network شبکه صوتی خودکار
back end network اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
wide area network شبکه گسترده
Xerox Network System پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
national broadcasting network شبکهجهانیپخشبرنامه
metropolitan area network شبکه گسترده در مسافت محدود.
local area network شبکه محلی
network interface card کارت میانجی شبکه
multiple access network شبکه با دسترسی چندگانه
private broadcasting network شبکهپیشبینیخصوصی
network operating system سیستم عامل شبکه
high voltage network شبکه ی فشار قوی
low voltage network شبکه ی فشار ضعیف
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
frequency dividing network شبکه تقسیم فرکانس
distribution by cable network پخشبوسیلهسیستمکابلی
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com