English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
paste board مقوا
paste board کارت
Other Matches
paste چسب زدن به خمیر زدن
paste گل یاخمیر
paste نوعی شیرینی چسباندن
paste سریش
paste چسب
paste عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
paste خمیر
paste سر هم کردن سرهم بندی کردن
paste درج وصله
paste الصاق
paste درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
paste چسباندن
paste وصله کردن
puff paste ادم توخالی
puff paste ادم پفکی
puff paste پفک
puff paste خمیر پف دار
Paste Special در یک متن
Paste Special درج یک شی خاص
aluminum paste تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
cement paste خمیر سیمان
tooth paste خمیر دندان
puff paste نان شیرینی پف کردن
cut and paste بریدن و چسباندن
foundation paste شفته
to paste up a playbill اگهی نمایش بدیوارزدن
to paste something with paper کاغذ روی چیزی چسباندن
puff paste خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
scissors and paste تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
library paste نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
thieving paste مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
library paste چسب نشاستهای
lime paste اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
puff paste خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
lime paste خمیر اهک
lime paste چسب اهک
puff paste خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff paste خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
cut and paste عمل گرفتن بخشی از متن یا داده از یک نقظه و درج در آن چیز دیگر
saturated soil paste خمیر خاک اشباع
live copy paste کپی الصاق مستقیم
paste wood filler بتونه چوب
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
to go on board سوارکشتی شدن
board تخته پوش کردن
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
across the board یکسره
across the board شامل تمام طبقات
across the board سرجمع
above board بی حیله
above board به طور آشکار
go by the board از ناو پرت شدن
with whom do you board پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
to board out بیرون ازخانه خود غذاخوردن
i got it over board انرادرکشتی اوردم
by the board از طرف پهلوی ناو
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board تابلو
board تخته
board تابلوی امتیازات
board صفحه یامیز شطرنج
board سکوی شیرجه
board روکش کردن
board تخته حاوی نقشه
board کمیته تخته کار صفحه چارت
board میزشوریادادگاه
board سوارشدن بکنارکشتی امدن
board پانسیون شدن
board غذای روی میز
board میز غذا
board منزل کردن
board اغذیه
board هیات
board هیئت ژوری
board هیئت کمیسیون
board سوار
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board کشتی
board برد
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board مقوا
board صفحه مدار
board جلد کردن تخته
board شدن
To get on board. سوار کشتی شدن
over the board بازی شطرنج حضوری
sliding board سراشیبی
sliding board سرسره
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
splash board سپر پاشنه قایق
side board میز قفسه دار
takeoff board تخته پرش طول
system board برد سیستم
spring board تخته شیرجه
ouija board لوح احضار
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
paddle board تخته شنا
story board مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
status board تابلو وضعیت
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
switch board صفحه کلید برق یاتلفن
switch board صفحه تقسیم برق
switch board تابلوی برق
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
straw board مقوای ضخیم
pack board وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
status board تابلوی وضعیت
side board میز کناری
side board میز پا دیواری
side board میز دم دستی
range board میز تنظیم مسافت
draught board تخته شطرنجی برای بازی چکرز
programmer board برد برنامه ریز
press board مقوای فشرده
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
plotting board صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
plotting board پلاتینگ برد
playing the board بازی فی نفسه
playing the board بازی بر صفحه
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
particle board تخته خرده چوب
particle board نوتخته
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
runing board رکاب
shoulder board پیش فنگ
shoe board علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
selection board هیات گزینش
seguin board تخته سگن
sea board خط ساحلی
sea board دریاکنار
sea board کناردریا
sea board کناره دریا
scale board تخته نازک
scaffold board تخته زیر پا
scaffold board تخته چوب بست
running board تخته رکاب اتومبیل
panel board تابلوی برق
three ply board تخته سه لا
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
for full board برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board برای نیم پانسیون
for full board برای تمام پانسیون
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane. سوار هواپیما شدن
soffit board زیربند
sandwich board آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board میزاتو
half board هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board آبچکانفرفشوئی
chopping board تختهسبزیو گوشت
board meeting جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
tote board تختهحملونقل
managing board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board and lodging خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
eaves-board لب بام
clap-board [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
governing board کمیته حاکمه
board of managers کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
skirting board تختهپارچهای
route board تختهتعیینمسیر
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board تخته رختشویی
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
valley board اب رو درهای
unpopulated board تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board کف پله
top board میز نخست شطرنج
to fall over board ازکشتی پرت شدن
tilting board صفحه کج شونده
thin board لا
terminal board تخته ترمینال
terminal board تخته کلم
terminal board محوراتصال سیمها
terminal board تخته اتصال سیم
board game بازی روی تخته
board games بازی روی تخته
pressing board تختهفشرده
placard board تختهپلاکارد
louvre-board سکویروزنهدار
lighting board تختهروشنایی
front board مقوایجلویی
board insulation عایقتختهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com