Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (6 milliseconds)
English
Persian
patrol cars
اتومبیل گشتی
Other Matches
Give me those old cars any day . I miss those old cars .
قربان آن اتو مبیل های قدیمی
cars
زره پوش
cars
ارابه جنگی
cars
ارابه
cars
اطاق اسانسور
cars
اطاق راه اهن هفت ستاره دب اکبر
cars
واگن
cars
اتومبیل
cars
واگن راه اهن
cable cars
تراموای برقی
estate cars
اتومبیل استیشن
prowl cars
رجوع شود به car patrol
Several cars collided.
چندین اتوموبیل بهم خوردند
New and used cars are sold here .
انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
sports cars
اتومبیل کورسی
sports cars
اتومبیل شکاری
dining cars
واگن رستوران قطار
motor cars
گردونه خودرو
motor cars
اتوموبیل
stock-cars
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars
قدرت و دوام
sleeping cars
واگن تختخواب دار راه اهن
freight cars
واگن باری
squad cars
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
The two cars had a head –on collision.
دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars.
هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
patrol
کشتی اکتشافی
patrol
گشت
patrol
گشتی
patrol
پاسداری گشت زدن
patrol
پاسبانی کردن پاسداری کردن
patrol
قسمت گشتی
patrol
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrol
گشت زدن
shore patrol
پلیس ساحلی
shore patrol
کرانه پاسدار
shore patrol
پلیس نیروی دریایی
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
ski patrol
گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
sounding patrol
نگهبان عمق سنج ناو
standing patrol
گشتی ثابت
to patrol a town
شهری را گشت زدن
to patrol a town
برای پاسبانی دورشهر گشتن
patrol car
اتومبیل گشتی
shore patrol
دژبان ساحلی
reconnaissance patrol
گشتی شناسایی
patrol boat
ناوچه گشتی
beach patrol
گشتی ساحلی
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach patrol
نگهبان اسکله
coastal patrol
گشتی ساحلی
barrier patrol
ناو گشتی سد کننده
patrol boats
ناوچه گشتی
combat patrol
گشتی رزمی
fighting patrol
گشتی رزمی
contact patrol
گشتی تماس
contact patrol
گشتی اخذتماس
fire patrol
گشتی اتش نشان
patrol judge
داور برج طول مسیر اسبدوانی
patrol wagon
ماشین مخصوص حمل زندانیان
patrol wagon
اتومبیل پلیس
barrier patrol
گشتی مامور موانع
combat air patrol
گشتی هوایی
combat air patrol
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
prudent limit of patrol
حداکثر زمان گشت مطمئن هواپیما از نظر سوخت
barrier combat air patrol
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
barrier combat air patrol
گشتی مرزی هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com