Dictiornary-Farsi | peace pipe | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
peace pipe	پیپ یا چپق صلح


Other Matches

peace	سلامتی
peace	اشتی صلح
peace	ارامش
peace	صلح
peace	دوستی
to be at peace	در اشتی بودن
peace be upon him	علیه السلام
peace be upon her	علیهاالسلام
peace	صلح وصفا
to keep the peace	از جنگ دوری کردن
peace be with you	سلام برشما باد
peace be upon them	علیهم السلام
to keep the peace	اشتی رابرقرار داشتن
breach of the peace	بهم زدن ارامش عمومی
breaches of the peace	بهم زدن ارامش عمومی
peace breaker	اشوب کن
peace breaker	ارامش بهم زن
olies f.peace	زیتون کنایه ازاشتی است
make peace	صلح کردن
peace breaker	اشوبگر
social peace	ارامش اجتماعی
cinclusion of peace	عقد صلح
Peace Corps	سپاه صلح
peace-keeping	نیروی برقرارکننده صلح
peace-loving	دوستدارصلح
With peace of mind.	با آرامش خیال وخاطر
breach of peace	اخلال در نظم عمومی
hold one's peace <idiom>	سکوت کردن
peace negotiations	مذاکرات صلح
guardians of the peace	ضابطین عدلیه
armed peace	حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
armed peace	صلح مسلح
peace conference	کنفرانس صلح
peace court	دادگاه بخش
peace time	زمان صلح
peace time	در زمان صلح
Justice of the Peace	امین صلح دادرس دادگاه بخش
peace treaty	معاهده صلح
peace offering	پیشنهاد صلح
Justices of the Peace	امین صلح
Justices of the Peace	رئیس دادگاه بخش
Justices of the Peace	امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justices of the Peace	قاضی صلحیه
Justice of the Peace	رئیس دادگاه بخش
Justice of the Peace	قاضی صلحیه
peace dividend	ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
peace court	صلحیه
peace force	نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace offerings	پیشنهاد صلح
peace negotiation	مذاکرات صلح
peace of mind	اسودگی خاطر
peace officer	امین صلح
peace officer	ضابط صلحیه
peace pact	پیمان صلح
peace pact	قرارداد صلح صلح نامه
peace pact	میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
Justice of the Peace	امین صلح
peace time establishment	جدول استعداد مجاز زمان صلح
to make peace between two men	دو کس را با هم اشتی دادن
peace to his departed spirit	روانش شاد باد
peace time complement	استعداد مجاز زمان صلح
international peace force	نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
peace keeping forces	نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
to knit peace between nations	ملت هاراباهم اشتی دادن صلح درمیان ملل منعقدکردن
May his soull live in peace.	روحش شاد باشد
to report somebody [to the police] for breach of the peace	از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
He closed the door against the peace agreement.	تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process.	این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
pipe	صفیرزدن
pipe	با صدای تیز و زیر حرف زدن
pipe	فلوت زدن
pipe up <idiom>	بلندتر صحبت کردن
pipe	ساقه توخالی گیاه نی زدن
pipe down ! <idiom>	ساکت باش!
pipe	لوله حمل موادنفتی
to pipe up	زدن یا خواندن اغاز کردن
pipe	نای فلوت
pipe	نی
pipe up	به سخن پرداختن
pipe	ل وله
pipe	نی زنی
pipe	که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe	معمولا
pipe	نشانهای
pipe	میله
pipe	لوله
pipe	چپق
pipe	پیپ
pipe down	بوسیله شیپور یا نای
pipe down	راحت باش دادن ساکت شدن
pipe down	خاموشی
pipe A	لولهA
pipe B	لولهب
pipe down	سوت خاموشی ناو
down pipe	ناودان
pipe	لوله کشی کردن
pipe up	شروع به نی زدن کردن
pipe down	حرف نزدن
stoneware pipe	لوله سفالینه
cast pipe	لوله چدنی
pipe layer	لوله کش
pipe light	تیکه چوبی که با ان پیپ یاچپق را اتش میزنند
pipe vice	لوله گیر
pipe wrench	اچار لوله بازکن
pipe laying	لوله کشی
pipe wrench	لوله گیر
pipe wrench	اچار لوله
pression pipe	لوله فشاری
tuning pipe	نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
hydraulic pipe	خط لوله هیدرولیکی
pipe stem	چوب چپق
pipe reticulation	لوله کشی
pipe outlet	ابگیر لولهای
pipe organ	ارگ نی دار
pipe organ	ارغنون لولهای
pipe straightner	لوله راستکن
pipe the side	تجمع گارد احترام
pipe the side	فرمان تجمع گارد احترام
pipe tongs	لوله گیر
pipe stem	چوب پبپ
pipe section	قسمتلوله
water pipe	لوله مخصوص لوله کشی اب
water pipe	تنبوشه
water pipe	لوله اب
waste pipe	لوله زهکش
warning pipe	لوله خبر
warning pipe	لوله سرریز
vent pipe	لوله هواکش
vent pipe	لوله تهویه
surface pipe	لولهسطحی
to smoke a pipe	پیپ یا چپق کشیدن
to pull at a pipe	با کوشش اب از لولهای کشیدن
wind pipe	نای
wind pipe	لوله هواکش
wind pipe	لوله هوا
pipe rack	چنگکپیپ
pipe end	تهلوله
pipe diffusers	لولهمنتشرکننده
pipe coupling	جفتسازلوله
perforated pipe	لولهسوراخدار
pipe threader	ریسمانمیله
front pipe	لولهجلو
drone pipe	نیزنبوری
drill pipe	لوله حفرکن
discharge pipe	لولهتخلیه
pipe tools	وسایلپیپ
to puff at a pipe	پک زدن به پیپ یا چپق
to puff a pipe	پک زدن به چپق
water pipe	قلیان
soil pipe	لوله فاضل اب مستراح
socket pipe	لوله مفصلی
sewer pipe	لوله فاضلاب
screen pipe	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
return pipe	لوله برگشت
reed pipe	لوله یا نای الات موسیقی بادی
reed of a pipe	زبانه نی
reducing pipe	لوله احیاء کننده
rainwater pipe	ناودان
quail pipe	تیپچه
split pipe	ناو
split pipe	نیم لوله
steel pipe	لوله فولادی
to pipe one's eye	گریه کردن
pipe dream <idiom>	نقشه غیر عقلانی
exhaust pipe	لوله اگزوز
the pipe thawed	یخ توی لوله اب شد
tail pipe	لوله اگزوز
supply pipe	لوله ابرسانی
suction pipe	لوله مکنده
suction pipe	لوله مکش
stoneware pipe	لوله سرامیکی
quail pipe	تیپچه بلدرچین
flanged pipe	لوله لبه دار
drilling pipe	سوزن حفاری
drain without pipe	زهکشی بدون لوله
drain pipe	لوله زهکشی
drain pipe	لوله
discahrge pipe	لوله تخلیه
copper pipe	لوله مسی
concrete pipe	لوله سیمانی
concrete pipe	لوله بتنی
clay pipe	لوله سفالی
clay pipe	تنبوشه
dry pipe	لوله بخار خشک
earthenware pipe	لوله سفالین
feed pipe	لوله تغذیه
exhaust pipe	لوله خروجی
exhaust pipe	لوله خروج بخار یا دود
eduction pipe	لوله تخلیه یاکشش
education pipe	لوله تخلیه
earthenware pipe	گنگ کول
earthenware pipe	تنبوشه
clay pipe	گنگ
chain pipe	لوله زنجیر
blast pipe	لوله دم
pipe die	حدیده
ascension pipe	مجرای شیب دار
ascension pipe	کانال سرازیری
articulated pipe	لوله تاشو
air pipe	لوله هوا