English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (8 milliseconds)
English Persian
peace treaty معاهده صلح
Other Matches
treaty قرارداد پیمان نظامی
treaty عهدنامه
treaty قرارداد
treaty پیمان
treaty عهد نامه
treaty معاهده
in treaty مشغول مذاکره و عقد پیمان
treaty قرار داد پیمان نامه
treaty موافقت نامه
to keep the peace اشتی رابرقرار داشتن
to keep the peace از جنگ دوری کردن
to be at peace در اشتی بودن
peace be upon him علیه السلام
peace صلح وصفا
peace be upon her علیهاالسلام
peace سلامتی
peace اشتی صلح
peace ارامش
peace صلح
peace دوستی
peace be upon them علیهم السلام
peace be with you سلام برشما باد
locarno treaty پیمان لوکارنو
rio treaty معاهده ریو
locarno treaty پیمان منعقدبین المان
rio treaty پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
frontier treaty معاهده مرزی
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
dunkrik treaty معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
dunkrik treaty پیمان دونکرک
preamble of a treaty مقدمه معاهده
private treaty معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
promulgation of treaty اعلام مفاد معاهده
prolongation of treaty تمدید مدت معاهده
private treaty معامله خصوصی
open treaty معاهده باز
rapallo treaty قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
locarno treaty ایتالیا
locarno treaty انگلستان
draft of a treaty پیش نویس معاهده
denunciation of treaty الغاء معاهده
denunciation of treaty اعلان
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
warsaw treaty پیمان ورشو
versailles treaty گردید
treaty of friendship قرارداددوستی
treaty port بندر پیمانی
approval to the treaty معاهدهای را تصویب کردن
treaty of friendship عهدنامه مودت
treaty duty حق متعارف گمرکی
bilateral treaty معاهده یا معاهدات دو جانبه
termination of the treaty فسخ معاهده
denunciation of treaty نقض معاهده
interpertation of a treaty تفسیر معاهده
construction of a treaty تفسیر معاهده
conclusion of a treaty انعقاد معاهده
conclusion of a treaty عقد معاهده
termination of the treaty انقضا مدت معاهده
peace pact پیمان صلح
peace officer ضابط صلحیه
peace pact قرارداد صلح صلح نامه
peace pact میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
peace pipe پیپ یا چپق صلح
peace time زمان صلح
peace time در زمان صلح
peace dividend ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
hold one's peace <idiom> سکوت کردن
With peace of mind. با آرامش خیال وخاطر
peace-loving دوستدارصلح
peace-keeping نیروی برقرارکننده صلح
Peace Corps سپاه صلح
breach of the peace بهم زدن ارامش عمومی
social peace ارامش اجتماعی
peace officer امین صلح
Justice of the Peace قاضی صلحیه
armed peace حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
guardians of the peace ضابطین عدلیه
cinclusion of peace عقد صلح
peace offerings پیشنهاد صلح
breach of peace اخلال در نظم عمومی
armed peace صلح مسلح
peace offering پیشنهاد صلح
breaches of the peace بهم زدن ارامش عمومی
Justices of the Peace امین صلح
Justices of the Peace رئیس دادگاه بخش
Justices of the Peace امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justices of the Peace قاضی صلحیه
Justice of the Peace امین صلح
Justice of the Peace رئیس دادگاه بخش
Justice of the Peace امین صلح دادرس دادگاه بخش
make peace صلح کردن
peace conference کنفرانس صلح
peace negotiation مذاکرات صلح
peace breaker اشوب کن
peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace negotiations مذاکرات صلح
peace breaker اشوبگر
peace court صلحیه
olies f.peace زیتون کنایه ازاشتی است
peace court دادگاه بخش
peace of mind اسودگی خاطر
peace breaker ارامش بهم زن
brucsels treaty organization سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
central treaty organization انگلستان
quota share treaty قرار سهمیه بندی
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
peace time complement استعداد مجاز زمان صلح
May his soull live in peace. روحش شاد باشد
to knit peace between nations ملت هاراباهم اشتی دادن صلح درمیان ملل منعقدکردن
to make peace between two men دو کس را با هم اشتی دادن
international peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
peace to his departed spirit روانش شاد باد
peace time establishment جدول استعداد مجاز زمان صلح
North Atlantic Treaty Organization ناتو
to report somebody [to the police] for breach of the peace از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
north atlantic treaty organization (nato پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
south east asia treaty organization مان در بانکوک است
north atlantic treaty organization (nato سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com