English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
pearl powder or white اب مروارید
Other Matches
pearl مروارید
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
pearl شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج
pearl مرواریدی
pearl بامروارید اراستن صدف وارکردن
pearl مردمک چشم صدف
pearl اب مروارید
pearl لولو
pearl در
pearl fishery صید مروارید
pearl fisher صیاد مروارید
pearl oyster صدف مروارید
fish pearl مرواریدساختگی
mother-of-pearl صدف مروارید
mother of pearl صدف مروارید
pearl diver صیاد
pearl ash کاربونات دوپوطاس خام
pearl ash شخار
seed pearl مروارید کوچک وبی قاعده رنگ کمرنگ مایل بخاکستری
unique pearl دریتیم فریده
venetian pearl مروارید ساختگی توپر
pearl diver مروارید
cultured pearl مروارید پرورشی
pearl-grey رنگخاکستری
pearl shell صدف
cultured pearl مروارید مصنوعی
pearl polymerization بسپارش مرواریدی
royal pearl در شاهوار
pearl barley جوکوبیده
The shell does not always contain a pearl. <proverb> همیشه در صدف گوهر نباشد .
powder باروت
powder f. دبه باروت
take a powder <idiom> دررفتن ،فرارکردن
e.c. powder باروت پرشعله
e.c. powder باروت مانوری
powder گردمالیدن بصورت گرد دراوردن
powder پودر زدن به
powder دینامیت
powder گرد باروت
powder پودر صورت
powder پودر
powder گرد زدن به
with a powder ازروی بی پروایی تند ناگهان
powder گرد
powder برف خشک تازه
powder خاک
powder سائیدن
powder باروت ارد
insect powder گرد حشره کش
powder blue گردلاجوردفرنگی
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
powder box پودر دان
powder box جای پودر
powder charge خرج باروت
powder charge خرج پرتاب گلوله
powder cutting برش توسط شعله
nickel powder گرد نیکل
powder bag کیسه خرج
chilli powder پودر فلفل
nonehydroscopic powder خرج غیر متبلور
lime powder پودر اهک
lime powder گرد اهک
plaster powder گرد گچ
plaster powder گچ نرم
powder bag کیسه باروت
powder blue نیل رخت شویی
powder horn دبه باروت
powder chamber حفرهگرد
powder blusher زژگونه
to i. aroom with a powder گردی درخانه پاشیدن
to powder meat نمک یا ادویه بگوشت زدن
to powder the hair پودر به مد یا بسرزدن
loose powder پودرپنکیک
tooth powder گرد دندان
curry powder آمیزهای از کاری و فلفل و چند ادویهی دیگر
washing powder گرد صابون
washing powder صابون رختشویی
face powder سفیداب
face powder پودر بزک
face powder پودر صورت
curry powder گردکاری
pressed powder پنکیک
smell of powder جنک چشیدگی
smell of powder مزه جنگ
powder flask دبه باروت
powder flask باروت دان
powder funnel قیف گرد
powder magazine انبار باروت
powder magazine مخزن باروت
powder metallurgy متالورژی گردی
powder mill کارخانه باروت سازی
powder mixer گرد مخلوط کن
powder momey باروت بر
powder momey پادو
powder train فتیله باروتی
powder train مدار خرج مدار باروت
rice powder ارد برنج
seidlitz powder سدلیس :کارکن ملینی که ازدو گرد درست میشود
curry powder کاری
igniting powder خرج چاشنی
powder kegs چیز قابل انفجار
dovers powder پودردوور
dovers powder گرد دور
bleaching powder پودر کلر
bleaching powder گرد رنگ زدایی
blasting powder باروت
black powder باروت سیاه
baking powder پودر خمیرمایه
powder puffs اسباب پودر زنی
powder puff اسباب پودر زنی
talcum powder پودر طلق
talcum powder پودر تالک
powder rooms مستراح یا توالت زنانه
powder keg چلیک یابشکه باروت
powder keg چیز قابل انفجار
powder kegs چلیک یابشکه باروت
powder hoist بالابر خرج توپهای ناو اسانسور خرج توپ
emery powder پودر سنگ سنباده
gun powder باروت
food for powder کشته شدنی
powder room مستراح یا توالت زنانه
hercules powder باروت کان کنی
fly powder گردمگس کش
bleaching powder گرد رنگبری
gregory powder گردریوند
igniting powder خرج مشتعل کننده
food for powder تیر خوردنی
to keep ome's powder dry برای هر رویدادی اماده بودن
double base powder باروت دومبنایی
loose powder brush برسپنکیک
double base powder باروت دو حبهای
white بازیگر نخست شطرنج
white پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white سفیدی
off white رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white سفید کردن
white سفیدشدن
white چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white سفید
white به رنگ برف
white سپیده
white a مرگ موش
off-white رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white f. پرچم سفید
white out انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
non-white فردغیراروپایی غیرسفید
White peacock طاووس سفید
white paternoster دعای نگهداری ازشر روح پلید
white pepper فلفل سفید
yellowish-white رنگ شکری
yellowish-white بژ
black and white چاپ
white noise نوفه سفید
white sale فروش ملافه و اجناس ذرعی
white oak بلوط سفید
white noise نویز سفید
white mulatto توت معمولی
white mulatto توت
white matter ماده سفید
white elephant فیل سفید
black and white دستنوشته
white phosphorous گلوله فسفر سفید
black and white سیاه و سفید
white propaganda تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
white slave استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
white propaganda تبلیغات سفید
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
white plague سل ریوی
white space فاصله سفید
white supremacist طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
white supremacy تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
white tailed دم سفید
white plague سل ریه
white vitriol زاج روی یاروح توتیای روح
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
white winged سفید بال
white phosphorous فسفر سفید
zinc white سفید اب روی
white elephant گران و پر خرج و کم فایده
white spirit مایعشیمیاییحاصلازبنزینکهدررنگکاریکاربرددارد
white coffee شیرقهوه
egg-white سفیده تخم مرغ
white of an egg سفیده تخم مرغ
white stone مهرهسفید
white square خانهسفید
white light چراغسفید
white elephant <idiom> ثروت یا مالکیت بیفایده
Her face went white. صورتش سفید شد ( رنگه پرید )
white coffee قهوه با شیر
white Christmas روزکریسمسکهبرفباریدهباشد
white wedding عروسیکهدرکلیساصورتمیگیرد
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
white tape نوارسفید
A white lie . دروغ مصلحت آمیز
white lie <idiom> دروغ مصلحت آمیز
white sale <idiom> حراج حوله ،پارچه کتان
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
white cap کلاهکسفید
white cabbage کلمسفید
white meat گوشت سفید
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com