Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
pearl powder or white
اب مروارید
Other Matches
pearl
مروارید
pearl
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
pearl
شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج
pearl
مرواریدی
pearl
بامروارید اراستن صدف وارکردن
pearl
مردمک چشم صدف
pearl
اب مروارید
pearl
لولو
pearl
در
pearl fishery
صید مروارید
pearl fisher
صیاد مروارید
pearl oyster
صدف مروارید
fish pearl
مرواریدساختگی
mother-of-pearl
صدف مروارید
mother of pearl
صدف مروارید
pearl diver
صیاد
pearl ash
کاربونات دوپوطاس خام
pearl ash
شخار
seed pearl
مروارید کوچک وبی قاعده رنگ کمرنگ مایل بخاکستری
unique pearl
دریتیم فریده
venetian pearl
مروارید ساختگی توپر
pearl diver
مروارید
cultured pearl
مروارید پرورشی
pearl-grey
رنگخاکستری
pearl shell
صدف
cultured pearl
مروارید مصنوعی
pearl polymerization
بسپارش مرواریدی
royal pearl
در شاهوار
pearl barley
جوکوبیده
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
همیشه در صدف گوهر نباشد .
powder
باروت
powder f.
دبه باروت
take a powder
<idiom>
دررفتن ،فرارکردن
e.c. powder
باروت پرشعله
e.c. powder
باروت مانوری
powder
گردمالیدن بصورت گرد دراوردن
powder
پودر زدن به
powder
دینامیت
powder
گرد باروت
powder
پودر صورت
powder
پودر
powder
گرد زدن به
with a powder
ازروی بی پروایی تند ناگهان
powder
گرد
powder
برف خشک تازه
powder
خاک
powder
سائیدن
powder
باروت ارد
insect powder
گرد حشره کش
powder blue
گردلاجوردفرنگی
putty powder
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
powder box
پودر دان
powder box
جای پودر
powder charge
خرج باروت
powder charge
خرج پرتاب گلوله
powder cutting
برش توسط شعله
nickel powder
گرد نیکل
powder bag
کیسه خرج
chilli powder
پودر فلفل
nonehydroscopic powder
خرج غیر متبلور
lime powder
پودر اهک
lime powder
گرد اهک
plaster powder
گرد گچ
plaster powder
گچ نرم
powder bag
کیسه باروت
powder blue
نیل رخت شویی
powder horn
دبه باروت
powder chamber
حفرهگرد
powder blusher
زژگونه
to i. aroom with a powder
گردی درخانه پاشیدن
to powder meat
نمک یا ادویه بگوشت زدن
to powder the hair
پودر به مد یا بسرزدن
loose powder
پودرپنکیک
tooth powder
گرد دندان
curry powder
آمیزهای از کاری و فلفل و چند ادویهی دیگر
washing powder
گرد صابون
washing powder
صابون رختشویی
face powder
سفیداب
face powder
پودر بزک
face powder
پودر صورت
curry powder
گردکاری
pressed powder
پنکیک
smell of powder
جنک چشیدگی
smell of powder
مزه جنگ
powder flask
دبه باروت
powder flask
باروت دان
powder funnel
قیف گرد
powder magazine
انبار باروت
powder magazine
مخزن باروت
powder metallurgy
متالورژی گردی
powder mill
کارخانه باروت سازی
powder mixer
گرد مخلوط کن
powder momey
باروت بر
powder momey
پادو
powder train
فتیله باروتی
powder train
مدار خرج مدار باروت
rice powder
ارد برنج
seidlitz powder
سدلیس :کارکن ملینی که ازدو گرد درست میشود
curry powder
کاری
igniting powder
خرج چاشنی
powder kegs
چیز قابل انفجار
dovers powder
پودردوور
dovers powder
گرد دور
bleaching powder
پودر کلر
bleaching powder
گرد رنگ زدایی
blasting powder
باروت
black powder
باروت سیاه
baking powder
پودر خمیرمایه
powder puffs
اسباب پودر زنی
powder puff
اسباب پودر زنی
talcum powder
پودر طلق
talcum powder
پودر تالک
powder rooms
مستراح یا توالت زنانه
powder keg
چلیک یابشکه باروت
powder keg
چیز قابل انفجار
powder kegs
چلیک یابشکه باروت
powder hoist
بالابر خرج توپهای ناو اسانسور خرج توپ
emery powder
پودر سنگ سنباده
gun powder
باروت
food for powder
کشته شدنی
powder room
مستراح یا توالت زنانه
hercules powder
باروت کان کنی
fly powder
گردمگس کش
bleaching powder
گرد رنگبری
gregory powder
گردریوند
igniting powder
خرج مشتعل کننده
food for powder
تیر خوردنی
to keep ome's powder dry
برای هر رویدادی اماده بودن
double base powder
باروت دومبنایی
loose powder brush
برسپنکیک
double base powder
باروت دو حبهای
white
بازیگر نخست شطرنج
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
سفیدی
off white
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white
سفید کردن
white
سفیدشدن
white
چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white
سفید
white
به رنگ برف
white
سپیده
white a
مرگ موش
off-white
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white f.
پرچم سفید
white out
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
non-white
فردغیراروپایی غیرسفید
White peacock
طاووس سفید
white paternoster
دعای نگهداری ازشر روح پلید
white pepper
فلفل سفید
yellowish-white
رنگ شکری
yellowish-white
بژ
black and white
چاپ
white noise
نوفه سفید
white sale
فروش ملافه و اجناس ذرعی
white oak
بلوط سفید
white noise
نویز سفید
white mulatto
توت معمولی
white mulatto
توت
white matter
ماده سفید
white elephant
فیل سفید
black and white
دستنوشته
white phosphorous
گلوله فسفر سفید
black and white
سیاه و سفید
white propaganda
تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
white slave
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
white propaganda
تبلیغات سفید
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
white plague
سل ریوی
white space
فاصله سفید
white supremacist
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
white supremacy
تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
white tailed
دم سفید
white plague
سل ریه
white vitriol
زاج روی یاروح توتیای روح
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
white winged
سفید بال
white phosphorous
فسفر سفید
zinc white
سفید اب روی
white elephant
گران و پر خرج و کم فایده
white spirit
مایعشیمیاییحاصلازبنزینکهدررنگکاریکاربرددارد
white coffee
شیرقهوه
egg-white
سفیده تخم مرغ
white of an egg
سفیده تخم مرغ
white stone
مهرهسفید
white square
خانهسفید
white light
چراغسفید
white elephant
<idiom>
ثروت یا مالکیت بیفایده
Her face went white.
صورتش سفید شد ( رنگه پرید )
white coffee
قهوه با شیر
white Christmas
روزکریسمسکهبرفباریدهباشد
white wedding
عروسیکهدرکلیساصورتمیگیرد
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
white tape
نوارسفید
A white lie .
دروغ مصلحت آمیز
white lie
<idiom>
دروغ مصلحت آمیز
white sale
<idiom>
حراج حوله ،پارچه کتان
in black and white
<idiom>
بصورت نوشتار
white cap
کلاهکسفید
white cabbage
کلمسفید
white meat
گوشت سفید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com