English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
English Persian
pension fund صندوق بازنشستگی
Other Matches
pension مستمری بازنشستگی
pension مستمری
pension وفیفه
pension حقوق بازشنستگی
pension مقرری پانسیون
pension مزد
pension حقوق مستمری گرفتن
pension پانسیون شدن
pension مقرری
pension جیره
pension حقوق بازنشستگی پانسیون
pension off بازنشسته کردن
to pension off بازنشسته کردن
to pension off متقاعدکردن
pension حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pension scheme دریافتحقوقبازنشستگی
retiring pension حقوق بازنشستگی
pension insurance بیمه بازنشستگی
to live en pension شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
pension funds وجوه بازنشستگی
old age pension حقوق بازنشستگی
old age pension مستمری بازنشستگی
pension book برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
Any reform of the pension law must be left to the future. هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
fund سرمایه گذاری کردن
fund اعتبار
fund موجودی دارائی
fund صندوق
fund تهیه وجه کردن
fund پشتوانه
fund سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund سرمایه
fund وجوه
fund اعتبار مالی
fund وجه
fund ذخیره
fund تنخواه قرضه دولتی سهام
fund موجودی سرمایه
fund دارائی
reserve fund سرمایه احتیاطی
relief fund وجوه اعانه
provident fund وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
sinking fund وجه استهلاکی
provident fund وجوه احتیاطی
point fund پاداش پایان فصل
reserve fund وجوه ذخیره
reserve fund وجوه اندوخته
benevolent fund کمکبهانجمنخیریه
slush fund بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
fund-raising گردآوری اعانه
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
sustentation fund اعانه برای روحانیون بی نوا
sinking fund دخیره استهلاک دین
sinking fund ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
sinkin fund وجوه استهلاکی
revolving fund اعتبار در گردش
revolving fund تنخواه گردان
depositary for a fund سپرده برای یک صندوق
mutual fund شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
contingency fund وجوه احتیاطی
consolidated fund سرمایه ذخیره
capital fund وجوه سرمایه
blended fund سرمایههای بهم منظم شده
loan fund صندوق وام
amortization fund وجه استهلاک
aid fund صندوق تعاون
fund code کد اعتبارات
trust fund وجوه سپرده
trust fund سپرده امانی
trust fund وجوه متراکم شده
trust fund سرمایه امانی
trust fund وجه امانی
trust fund سپرده
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
imprest fund اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
current fund نقدینه
current fund اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
slush fund پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
guarantee fund سپرده تضمینی
imprest fund اعتبار مساعده
emergency fund وجوه اضطراری
trust fund وجوه پس انداز شده
personal deposit fund اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
international monetary fund صندوق بین المللی پول
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
deposit fund account حساب تشکیل سرمایه
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
chaplain activities fund اعتبارمسجد
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
deposit fund account اعتبار تشکیل سرمایه
european monetary fund صندوق پولی اروپا
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com