English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
perfect game یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
Other Matches
perfect بی عیب تمام عیار
perfect کاملا رسیده تکمیل کردن
perfect عالی ساختن
perfect تکمیل کردن
perfect ساختن چیزی که کاملا درست است
perfect مام
perfect کاملا درست و بدون غلط
perfect کامل
perfect درست
perfect end همه تیرها به هدف
in perfect trim کاملا اراسته یا اماده
letter perfect کلمه بکلمه
letter perfect جزء بجزء
perfect market بازار کامل
perfect number عدد بی کاست
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
perfect pitch رجوع شود به pitch absolute
It is a perfect fit. کاملا" اندازه است ( لباس ،کفش وغیره )
She is a perfect wife . یک همسر کامل است
perfect number عدد کامل [ریاضی]
letter perfect کاملاوارد
letter perfect از بر
perfect loss زیان مطلق
perfect loss زیان خاص
perfect loss زیان خالص
perfect monopoly انحصار کامل
perfect participle وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
perfect radiator تابنده کامل
perfect score امتیاز کامل
perfect tense ماضی قریب
perfect liquid پول نقد
perfect liquid نقدینه کامل
perfect information اطلاعات کامل
perfect arch قوس دور تمام
perfect competition رقابت کامل
perfect fluid سیال کامل
perfect foresight پیش بینی کامل
perfect foresight اینده نگری کامل
perfect gas گاز کامل
perfect gazes گازهای ساده
perfect infinitive مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
perfect tense ماضی کامل
present perfect مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
to be the perfect fit <idiom> مو نمی زند
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
past perfect ماضی بعید
practice makes perfect کار نیکو کردن از پر کردن است
present perfect tense ماضی کامل
present perfect tense ماضی قریب
practice makes perfect <proverb> کار نیکو کردن از پر کردن است
perfect price discrimination تبعیض قیمت کامل
tp perfect oneself in an art در هنری سرامد یا کامل شدن
tp perfect oneself in an art در فنی متخصص شدن
past perfect tense ماضی بعید
future perfect tense زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
practice makes perfect کارکن تا استاد شوی
In perfect condition (shape). کاملا" صحیح وسالم
The car is now in perfect running order . اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
To perfect oneself in a foreign language . معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house). این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
the game is up بازی تمام شد
game سرگرمی دوربازی بازی کردن
the game is on بازی دایر است
game شکار
the best game out بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
game کامپیوتر مخصوص
game اهل حال
game هرنوع ورزش بامقررات
game شکار گرفته شده
game وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game معیوب
the game is up بازی باخت
game بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game چلاق
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game تفریح کردن
i was very u. at that game خیلی در ان بازی بد اوردم
game آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game and game یک بیک
game and game یکدست ویکدست
name of the game <idiom> قسمت اصلی یک موضوع
game بازی
game مسابقه
game سرگرمی شکار
game جانور شکاری
game keep شکاربان
game دست انداختن
game شوخی
game مسابقههای ورزشی
game یک دوربازی
game keep پاسبان شکار
game keep قرق چی
game سرحال
skin game قمار از روی تقلب
skin game تقلب درقمار
skin game فریبکاری
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
spanish game بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
stoppage of the game توقف بازی
parlour game بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
short game ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
suspension of the game تعویق و تاخیر بازی
team game بازی گروهی
ball game گوبازی
ball game مسابقه
ball game شرایط وضعیت
board game بازی روی تخته
fair game شکار مجاز
fair game شکار قانونی
fair game آماج روا
fair game طعمهی حاضر و آماده
fair game دست انداختنی
fair game مسخره کردنی
a game of chess یک مسابقه شطرنج
waiting game صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
Now that you're here, it's a whole new ball game. حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
Do you know how to play this game ? این بازی رابلد هستید ؟
fair game <idiom> موضوع تهاجم
football game بازی فوتبال
ball game ورزش یا بازی با توپ
zero sum game بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
war game بازی جنگ
three knights' game بازی سه اسب
to die game مردانه جان دادن
to game away one's money درقمارپول ازدست دادن
war game جنگ ازمون
to kill game شکارزدن
to make game of دست انداختن
to make game of مسخره کردن ریشخند کردن
to play the game رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to spoil ones game نقشه یاکارکسیراخراب کردن
ball game هماورد
two pawns game بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game بازی وینی شطرنج
war game مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game اجرای بازی جنگ
war game بازی جنگ کردن
a whole new ball game <idiom> یک ماجرای کاملا متفاوت
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
game ball توپ بازی
game bird یک امتیاز
game bird پرنده موردنظر درشکار
game clock ساعت ورزشگاه
game cock خروس جنگی
game cycle دوره بازی
game cycle دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fish ماهی مجاز برای صیادی
game fish ماهی موردنظر
game fowl مرغ شکاری
game fowl خروس جنگی
game fowl نژاد خروس جنگی
game keeper قرق چی
game keeper قرق چی میدان
game law قانون شکار
game bag خرجین شکاری
four handed game بازی چهارنفره
exhibition game بازی نمایشی به نفع خیریه
power game بازی قدرتی
video game بازی دیدنی
acrade game نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
adventure game بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
centre game بازی مرکزی
choose up game بازی غیررسمی
closed game بازی بسته
big game شکار حیوانات بزرگ
complete game یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game بازی کامپیوتری
crampet game بازی شطرنج
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
enter the game وارد بازی شدن
game management شکارداری
game management شکاربانی
game of chance بازی قمار
italian game بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
game cartridge محلورودیبازی
open game بازی باز شطرنج
laws of the game مقررات مسابقه
long game بازی با لزوم ضربههای طولانی
shell game گردو بازی
losing game بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
middle game وسط بازی
off hand game بازی غیررسمی
off hand game بازی جنبی
passing game حمله با استفاده از پاس به جلو
hard game بازی دشوار
game playing playing computerizedgame
game plan استراتژی بازی
game point امتیاز پایانی
game theory نظریه بازیها
game theory این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory نظریه بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com