English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
perform a contract قرارداد را اجرا کردن
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] قرارداد کار بدون مدت
perform بجا اوردن اجرا کردن
perform انجام دادن
perform کردن
perform اجرا کردن
perform انجام دادن خوب یا بد
perform ایفاکردن
perform بازی کردن نمایش دادن
to perform one's ablutions شستشوکردن وضوگرفتن
to perform one's oromise پیمان یاوعده خودرا انجام دادن
to spotlessly perform something اجرا کردن چیزی بطور بی ایراد
to perform one's oromise بعهد خود وفا کردن
to perform a command فرمانی را اجرا کردن
To perform a feat. شیرین کاری کردن
to perform one's duty انجام وفیفه کردن
to perform one's ablutions غسل کردن
To do (perform) ones duty. تکلیف خود را انجام دادن
to perform one's ablutions دست نمازگرفتن
to perform a piece of music قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
to perform a piece of music ساز زدن
To perform the marriage ceremony. مراسم عقد راجاری کردن
Be slow to promise and quick to perform. <proverb> در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
To be terrific . To perform a feat. To do wonders . To do it gorgeously . معرکه کردن
in contract طبق قرارداد
all in contract قراداد کلی
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
to contract something from somebody از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
according to the contract no. ... طبق قرارداد شماره ...
contract with عقد کردن
by contract بطور مقاطعه
contract قرردادبستن
contract قرارداد بستن
contract کنترات پیمان .
contract دچارشدن
contract همکشیدن
contract : پیمان بستن
contract منقبض شدن
contract قرارداد
contract پیمان
contract منقبض شدن مخفف کردن
contract کنترات کردن منقبض کردن
contract مقاطعه کاری کردن
contract مقاطعه
contract منقبض کردن
contract مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract تعهد
contract پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract :قرارداد
contract عقد
parties to the contract طرفین عقد
performance of a contract اجرای قرارداد
requirements of a contract مقتضای عهد
prime contract قرارداد اصلی
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
quasi contract شبه قرارداد
revocable contract عقد جایز
provisions of a contract مواد قرار داد
provisions of a contract شرایط قرار داد
privity of contract رابطه متعاقدین
quasi contract شبه عقد
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
parties to the contract متعاقدین
parties to the contract طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract متعاملین
marriage contract عقد نامه
marriage contract عقد نکاح
multilateral contract قرارداد چند جانبه
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract قرارداد باز
open contract قرارداد غیر معین
operation of contract نفوذ قرارداد
optional contract مجازی
optional contract خیاری
optional contract غیر واجب
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract طرفین متعاهدین
parties to a contract طرفین قرارداد
quasi contract عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
optional contract عقد خیاری
license contract قرارداد اجازه استفاده
revocable contract عقد مجاز
reward contract عقد جعاله
unauthorized contract عقد فضولی
unconditional contract عقد منجز
unilateral contract قرارداد یک جانبه
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract قراردادایقاعی
unilateral contract تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract عقد صحیح
validity of a contract اعتبار قرارداد
validity of contract صحت قرارداد
value cost contract پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract عقد باطل
we demand p in our contract ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract پیمان نامه
Bilateral contract. پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
cottage contract نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
to guarantee a contract اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
sales contract قرارداد فروش
service contract قرارداد خدمت
service contract قرارداد انجام خدمت
service contract قرارداد خدماتی
simple contract قرارداد شفاهی
simple contract عقد منعقد درسند عادی
social contract قرار داد اجتماعی
social contract قرارداد اجتماعی
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
the contract is still valid قراردادباعتبار
the contract is still valid خودباقی است
the life of a contract مدت یک قرارداد
to put to contract بمناقصه گذاشتن
to come within the scope of a contract در حیطه یک قرارداد بودن
stipulation of a contract مفاد قرارداد
contract period مدت قرارداد
contract note سند مقاطعه توافق نامه
contract note سند قرارداد
contract guarantee ضمانت قرارداد
contract guarantee ضمانتنامه قرارداد
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve منحنی قرارداد
contract curve منحنی مبادله
contract control کنترل دینامیکی
contract control کنترل تغایر
contract of affreightment قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment قراردادحمل
contract period دوره قرارداد
contract of sales قرارداد فروش
contract of sale عقد بیع
contract of sale قرارداد فروش
contract of reward جعاله
contract of guarantee عقد ضمان
contract of guarantee ضمان عقدی
contract of farmletting قرارداد مزارعه
contract of farmletting مزارعه
contract clause شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract شرایط قرارداد
completion of a contract انجام یک قرارداد
breach of contract تخلف از قرارداد
breach of contract نقض مفادقرارداد
breach of contract نقض قرارداد
bilateral contract قرارداد دو جانبه
based on a contract قراردادی
award a contract قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract لغو یک قرارداد
completion of a contract انجام دادن قرارداد
assignment of contract واگذاری قرارداد
completion of contract امضای قرارداد
conditional contract عقد معلق
conditional contract عقد مشروط
conclusion of a contract مبایعه
conclusion of a contract parties two between asale of
enter into a contract منعقد کردن عقد
enter into a contract عقد بستن
conclude a contract منعقد کردن عقد
conclude a contract عقد بستن
composition contract قرارداد ارفاقی
assignment of contract انتقال قرارداد
irrevocable contract عقد لازم
executory contract عقد موجل
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
forced contract عقد مکره
formula of contract صیغه عقد
frustrated contract قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
labor contract قرارداد کار
frustration of contract بی نتیجه ماندن قرارداد
futures contract قرارداد اینده
futures contract قرارداد سلف
gratuitous contract عقد غیر معوض
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
haulage contract قرارداد حمل و نقل
illegal contract قرارداد غیر قانونی
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
inoperative contract عقد غیر نافذ
invalid contract عقد فاسد
executed contract قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
fulfill a contract قرارداد را اجرا کردن
honour a contract قرارداد را محترم شمردن
lease contract اجاره نامه
contract specification مشخصات قرارداد
contract scheduling برنامه ریزی قرارداد
contract work پیمانکاری
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost plus contract قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
law of contract قانون قرارداد
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
dishonour a contract قرارداد را محترم نشمردن
lease contract عقد اجاره
contract quantity حجم قرارداد
No such a thing has been stipulated in the contract. درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
In this contract , there are no loopholes for either party . دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
The contract has been draw up in eight articles . این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
The contract has a few years to run . به انقضای قرار داد چند سال مانده
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
time the essence of the contract مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
This contract is of unlimited duration. طول مدت این قرارداد نامحدود است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com