Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 76 (5 milliseconds)
English	Persian
performance appraisal	عملکرد سنجی
Other Matches
appraisal	ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
appraisal	سنجش
appraisal	براورد
appraisal	تقویم
appraisal	ارزشیابی
appraisal	دید زدن
appraisal	تعیین قیمت کردن
appraisal	تقویم ارزیابی کردن
appraisal	تعیین قیمت
appraisal	ارزیابی
project appraisal	ارزشیابی طرح
project appraisal	ارزشیابی پروژه
market appraisal	سنجش بازار
loss appraisal	ضایعات قابل قبول
loss appraisal	قبول تلفات در جنگ
economic appraisal	ارزیابی اقتصادی
corporate appraisal	ارزیابی شرکت
appraisal method of depreciation	روش تعیین هزینه استهلاک
performance	عمل کرد
non performance	عدم انجام
non performance	عدم اجرا
performance	کارائی
performance	کار وسیله یادستگاه بازده عمل
performance	نمایش
performance	ایفا کاربرجسته
performance	میزان کارائی
performance	سطح کارائی
performance	عملکرد
performance	انجام
performance	شاهکار کارایی
performance	اجرا
performance	ایفاء
performance	قطعه با کیفیت بالا یا با خصوصیات خوب
performance	روش قضاوت کارایی سیستم
performance	اجراء
performance	انشاء معامله
performance	نمود
performance	ساخت
performance	نحوه کار کسی یا چیزی
performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
performance factor	ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
performance evaluation	ارز یابی کارایی
performance bonds	ضمانتنامه انجام کار
performance monitor	برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
feature of performance	ویژگی عملکرد
specific performance	نحوه اجرای معین در قرارداد
performance test	ازمون عملی
performance test	ازمون عملکردی
performance standard	معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
performance rating	درجه بندی عملکرد
performance of the dam	زیست سد
performance of a contract	اجرای قرارداد
part performance	عقد یا قرارداددارای تشریفات یا شکل خاص
condition of performance	شرط فعل اثباتا"
engine performance	توان موتور
engine performance	قدرت موتور
engineered performance	زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
part performance	عقد معین
impossibility of performance	تعذر
impossibility of performance	عدم امکان در اجرا
maximum performance	عملکرد حداکثر
maximum performance	کارایی حداکثر
condition of non performance	شرط فعل نفیا"
optimal performance	کارکرد بهینه
It was an enjoyable performance, if less than ideal.	این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
supervening impossibility of performance	غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
condition about performance of an act	شرط فعل
high frequency performance	رفتار فرکانس بالا
arthur performance scale	مقیاس عملکردی ارتور
good performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
operational performance category	طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category	امادگی عملیاتی از طبقه
As a university professor , his performance stank.	طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
leiter international performance test	ازمون عملی بین المللی لایتر
good performance bond guarntee	وثیقه انجام تعهد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com