Dictiornary-Farsi | performance evaluation | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 83 (6 milliseconds)

English	Persian
performance evaluation	ارز یابی کارایی


Other Matches

evaluation	عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation	براورد
evaluation	ارزیابی
evaluation	سنجش
evaluation	ارزشیابی
evaluation	تقویم
self evaluation	خودسنجی
evaluation	ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluation	ارزیابی اخبار رسیده
make an evaluation	ارزیابی کردن
supplier evaluation	ارزیابی فروشنده
summative evaluation	ارزیابی تلخیصی
stock evaluation	بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
project evaluation	ارزیابی طرح
terrain evaluation	بررسی وضع زمین
terrain evaluation	ارزیابی وضع زمین
evaluation rating	درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
job evaluation	ارزشیابی شغلی
job evaluation	ارزیابی شغل
formative evaluation	ارزیابی تکوینی
evaluation score	نمره ازمایش
evaluation score	نمره ارزیابی
evaluation report	گزارش ارزیابی وضعیت
program evaluation review technique (per	روش ارزیابی و بررسی برنامه
army training and evaluation program	برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
non performance	عدم اجرا
non performance	عدم انجام
performance	اجرا
performance	ساخت
performance	کار وسیله یادستگاه بازده عمل
performance	عمل کرد
performance	ایفا کاربرجسته
performance	میزان کارائی
performance	سطح کارائی
performance	عملکرد
performance	انجام
performance	شاهکار کارایی
performance	نمایش
performance	نمود
performance	انشاء معامله
performance	قطعه با کیفیت بالا یا با خصوصیات خوب
performance	ایفاء
performance	روش قضاوت کارایی سیستم
performance	نحوه کار کسی یا چیزی
performance	کارائی
performance	اجراء
performance rating	درجه بندی عملکرد
performance of the dam	زیست سد
feature of performance	ویژگی عملکرد
performance of a contract	اجرای قرارداد
performance monitor	برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
performance standard	معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
performance test	ازمون عملکردی
performance test	ازمون عملی
specific performance	نحوه اجرای معین در قرارداد
optimal performance	کارکرد بهینه
performance factor	ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
condition of performance	شرط فعل اثباتا"
performance bonds	ضمانتنامه انجام کار
condition of non performance	شرط فعل نفیا"
impossibility of performance	تعذر
impossibility of performance	عدم امکان در اجرا
performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
maximum performance	عملکرد حداکثر
maximum performance	کارایی حداکثر
engineered performance	زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
engine performance	قدرت موتور
performance appraisal	عملکرد سنجی
engine performance	توان موتور
part performance	عقد معین
part performance	عقد یا قرارداددارای تشریفات یا شکل خاص
It was an enjoyable performance, if less than ideal.	این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
good performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
high frequency performance	رفتار فرکانس بالا
operational performance category	طبقه امادگی عملیاتی
supervening impossibility of performance	غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
operational performance category	امادگی عملیاتی از طبقه
arthur performance scale	مقیاس عملکردی ارتور
condition about performance of an act	شرط فعل
good performance bond guarntee	وثیقه انجام تعهد
leiter international performance test	ازمون عملی بین المللی لایتر
As a university professor , his performance stank.	طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !