English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
permanent error خطای دائمی
permanent error خطای ماندنی
Other Matches
permanent way مسیر ثابت
permanent دائم
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
permanent خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
permanent رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent فایلی روی دیسک سخت
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
permanent way مسیر دائمی
permanent ثابت
permanent ابدی
permanent پایدار
permanent سیر دائمی
permanent دائمی
permanent همیشگی
permanent دایمی
permanent پایدار ماندنی
permanent پایا
permanent دائمی ماندنی
permanent insane مجنون دائمی
permanent insanity جنون دائم
permanent load بار دائمی
permanent magnet مغناطیس پایدار
permanent magnet اهنربای دائم
permanent magnet اهنربای همیشگی
permanent magnet اهنربای دائمی
permanent marriage نکاح دائم
permanent mold قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
permanent mold قرار می گیرند
permanent oppointment ماموریت دایمی
permanent oppointment اختصاص دایمی به یک یکان
permanent oppropriation تدارک دایمی
permanent hardness سختی دائمی
permanent flow ابدهی پایا
permanent bar حرمت ابدی
permanent bar حرمت موبد
permanent consumption مصرف دائمی
permanent deformation تغییر شکل دایمی
permanent deformation تغییر شکل پایا
permanent deligate نماینده دایمی
permanent divorce طلاق بائن
permanent fault عیب دائمی
permanent flow ابدهی دایمی
permanent flow بده دایمی
permanent flow بده پایدار
permanent flow بده همیشگی
permanent flow بده پایا
permanent income درامد دائمی
permanent oppropriation سیستم اماددایمی یا خودکار
permanent color رنگ با ثبات زیاد
permanent storage انباره دائمی
permanent storage انبارش دائمی
permanent storage حافظه دائمی
permanent store انباره دائمی
permanent structures ساختمانهای دائمی
permanent structures به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
permanent tooth دندان دائمی
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
permanent wave فرششماهه
permanent color رنگ دائمی
permanent shuttering قالب ثابت
permanent set حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
permanent saving پس انداز دائمی
permanent party جمعی دایمی یکان
permanent prohibition حرمت ابدی
permanent rank درجه دایمی
permanent emplacement استقرار دایمی
permanent rank رتبه دایمی
permanent party پرسنل دایمی
permanent income hypothesis فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent duty station محل خدمت دایمی
permanent duty station پادگان دایمی
permanent water level تراز پیوسته اب
permanent change of station تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
permanent change of station تغییر مکان دایمی
He has a good permanent job. شغل ثابت خوبی دارد
permanent magnet centering تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet focusing تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent mold casting ریجه
permanent magnet dynamic بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
permanent magnet steel فولاد اهنربای دائمی
permanent income hypothesis مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent hardness of water سختی دایم اب
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent residence permit جواز اقامت دائمی
permanent court of international arbitra دیوان دایمی داوری بین المللی
permanent magnet moving coil instrument سنجه ارسنوال
semi-permanent hair color [American] رنگ مو
in error <adj.> نادرست
in error <adj.> اشتباه
in error <adj.> خطا
in error <adj.> غلط
mean error خطای میانگین
error خطا
error اشتباه
error سهو خطا
error عقیده نادرست
error تقصیر
an i. error سهو
error سهو
error لغزش
error خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
error غلط
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
soft error خطای ملموس
space error خطای فضایی
standard error of mean خطای معیار میانگین
transit error خطای عبور
syntax error خطای نحوی
sampling error خطای نمونه گیری
transient error خطای گذرا
standard error خطای استاندارد
to make an error اشتباه کردن
to fall into error گمراه شدن
to fall into error دراشتباه افتادن
time error خطای زمانی
terminal error خطای پایانی
temporary error خطای موقتی
systematic error خطای سیستماتیک
systematic error خطای منظم
syntax error اشتباه ترکیبی
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
surveying error خطای نقشه برداری
standard error خطای استانده
standard error خطای پایه
standard error خطای معدل
sampling error اشتباه نمونه گیری
rounding error خطای گرد کردن
range error اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
quadrantal error اشتباه قرائت دستگاه جهت یاب هواپیما
propagated error اشتباه منتشر شده
propagated error خطای پخش شده
probable error خطای ممکن
description of error توضیح نقص
probable error اشتباه احتمالی
probable error خطای احتمالی
personal error خطای شخصی
personal error خطاهای انفرادی افراد
personal error خطاهای شخص
fatal error خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
random error خطای تصادفی
round off error خطای گرد کردن
roud off error خطای گرد کردن
relative error خطای نسبی
recoverable error خطای قابل بهبود
random error خطای بختایی
recoverable error اشتباه قابل اصلاح
recoverable error خطای ترمیم پذیر
recoverable error خطای قابل ترمیم
recoverable error نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
recording error خطای ضبط
residual error خطای مانده
transmission error خطای مخابره
error description توضیح مشکل
description of error توضیح مشکل
error description توضیح خرابی
description of error توضیح خرابی
error description توضیح اشکال
description of error توضیح اشکال
typographical error اشتباه حروفچینی و چاپ [فناوری چاپ]
typing error اشتباه تایپی
systematic error اشتباه سیستماتیک
description of error توضیح عیب
error description توضیح عیب
probable error خطای ممکن [ریاضی]
probable error خطای متحمل [ریاضی]
parallax error خطای پارالاکس [مهندسی]
Error analysis تجزیه و تحلیل خطا [ریاضی]
observational error خطای مشاهده [ریاضی]
gross error خطای فاحش [ریاضی]
error propagation انتشار خطا [ریاضی]
error description توضیح نقص
absolute error اشتباه مطلق تیراندازی
undetected error خطای نایافته
type two error خطای نوع دوم
type one error خطای نوع اول در ازمون فرضها
type ii error خطای نوع دوم
type i error خطای نوع اول
truncation error خطای برش
truncation error خطای کوتاه کردن
truncation error خطای برشی
trial and error ازمایش ولغزش
trial and error ازمایش و خطا
trial and error روش کورمالی
trial and error کوشش و خطا
trial and error ازمون و خطا
unrecoverable error خطای سخت افزاری یا نرم افزاری کامپیوتر که باعث آسیب برنامه میشود
unrecoverable error خطای غیر قابل کشف
free from error <adj.> بی عیب
free from error <adj.> بی عیب و نقص
free from error <adj.> بدون مشکل
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
writ of error قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
writ of error قرار تصحیحی
writ of error حکم تصحیحی
we regret the error از اشتباهی که شده است تاسف داریم
variable error خطای متغیر
unrecoverable error خطای غیر قابل بازیافتنی
trial and error روش ازمایش و خطا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com