English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (8 milliseconds)
English Persian
permanent magnet focusing تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
Other Matches
focusing magnet مغناطیس تمرکز ده
permanent magnet اهنربای همیشگی
permanent magnet مغناطیس پایدار
permanent magnet اهنربای دائم
permanent magnet اهنربای دائمی
permanent magnet steel فولاد اهنربای دائمی
permanent magnet centering تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet dynamic بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
permanent magnet moving coil instrument سنجه ارسنوال
focusing تمرکز
focusing کانونی
focusing واضح کردن تصویر تار شده روی صفحه نمایش
focusing screen شیشه مات
electromagnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
electrostatic focusing تمرکز الکتروستاتیکی
focusing electrode الکترود تمرکزده
focusing control تنظیم تمرکز
focusing coil پیچک تمرکز
gas focusing تمرکز با گاز
ionic focusing تمرکز با گاز
automatic focusing تمرکز خودکار
magnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
visual focusing تمرکز دیداری
electron focusing تمرکز الکترون
focusing knob برآمدگیتمرکزکننده
focusing magnifier ذرهبینکانونی
focusing ring حلقهکانونی
focusing glass ذره بین جیبی
electron beam focusing تمرکز دهی اشعه الکترونی
manual focusing knob دکمهزوم دستی
post deflection focusing تمرکز پس از انحراف
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
magnet اهن ربا
magnet جذب کردن
magnet مغناطیس
magnet مغناطیس پایدار
magnet آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnet اهنربا
permanent way مسیر دائمی
permanent way مسیر ثابت
permanent پایدار
permanent خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
permanent دائمی ماندنی
permanent دائمی
permanent حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
permanent فایلی روی دیسک سخت
permanent رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
permanent همیشگی
permanent دائم
permanent سیر دائمی
permanent دایمی
permanent پایا
permanent ابدی
permanent پایدار ماندنی
permanent ثابت
magnet wheel چرخ گردنده
magnet wheel چرخ رتور
magnet tester دستگاه ازمایش اهنربا
magnet system سیستم اهنربایی
magnet steel فولاد اهنربا
magnet steel فولاد مغناطیسی
magnet pole قطب اهنربا
magnet leg ساق اهنربا
magnet holder نگهدارنده اهنربا
magnet winding سیم پیچ مغناطیس
magnet winding سیم پیچی اهنربا
magnet wire سیم مغناطیسی
purity magnet مغناطیس خلوص
relay magnet رله تلگراف
natural magnet مغناطیس طبیعی
relay magnet اهنربای رله
organic magnet مغناطیس الی
simple magnet مغناطیس ساده
moving magnet اهنربای گردان
moment of a magnet گشتاور مغناطیسی
magnet yoke هسته اهنربا
magnet yoke یوغ اهنربا
magnet wire سیم اهنربا
plunger magnet مغناطیس پیستونی
retarding magnet آهنربایدیرکار
holding magnet گیره مغناطیسی
blow out magnet مغناطیس جرقه
ageing of magnet پیر شدن مغناطیس
field magnet اهنربای میدان
field magnet اهنربای مولد
field magnet میدان مغناطیسی
equator of magnet استوای اهنربا
anomalous magnet اهنربای غیر عادی
artificial magnet مغناطیس صنعتی
bar magnet مغناطیس میلهای
compensating magnet مغناطیس تصحیح
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
compound magnet مغناطیس مرکب
corrector magnet اهنربای تعدیل کن
corrector magnet اهنربای مصحح
homopolar magnet اهنربای همقطب
horseshoe magnet اهنربای نعل اسبی
magnet frame یوغ اهنربایی
magnet core هسته
magnet core هسته اهنربا
magnet core هسته مغناطیسی
magnet coil سیم پیچ اهنربا
magnet coil پیچک مغناطیس
magnet charger مغناطیسگر
magnet housing بدنه اهنربا
magnet gap فاصله هوایی
ironclad magnet اهنربای جوشن دار
keeper of magnet حفاظ اهنربا
magnet keeper حفاظ اهنربا
lifting magnet اهنربای بارکش
portative magnet اهنربای بارکش
tractive magnet اهنربای بارکش
magnet case بدنه اهنربا
permanent oppointment ماموریت دایمی
permanent oppointment اختصاص دایمی به یک یکان
permanent oppropriation تدارک دایمی
permanent mold قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
permanent marriage نکاح دائم
permanent oppropriation سیستم اماددایمی یا خودکار
permanent color رنگ دائمی
permanent color رنگ با ثبات زیاد
permanent tooth دندان دائمی
permanent mold قرار می گیرند
permanent party پرسنل دایمی
permanent wave فرششماهه
permanent structures به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
permanent structures ساختمانهای دائمی
permanent store انباره دائمی
permanent storage حافظه دائمی
permanent storage انبارش دائمی
permanent storage انباره دائمی
permanent shuttering قالب ثابت
permanent set حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
permanent saving پس انداز دائمی
permanent rank رتبه دایمی
permanent rank درجه دایمی
permanent prohibition حرمت ابدی
permanent party جمعی دایمی یکان
permanent load بار دائمی
permanent flow ابدهی دایمی
permanent fault عیب دائمی
permanent error خطای ماندنی
permanent error خطای دائمی
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
permanent emplacement استقرار دایمی
permanent divorce طلاق بائن
permanent deligate نماینده دایمی
permanent deformation تغییر شکل پایا
permanent deformation تغییر شکل دایمی
permanent consumption مصرف دائمی
permanent bar حرمت موبد
permanent flow بده دایمی
permanent flow بده پایدار
permanent insanity جنون دائم
permanent insane مجنون دائمی
permanent bar حرمت ابدی
permanent flow بده همیشگی
permanent income درامد دائمی
permanent hardness سختی دائمی
permanent flow ابدهی پایا
permanent flow بده پایا
A magnet attracts iron. آهن ربا ( مغناطیس ) آهن را جذب می کند
direct current magnet مغناطیس جریان مستقیم
moving magnet instrument دستگاه اندازه گیری اهنربای گردان
moving magnet galvanometer گالوانومتر اهنربای گردان
magnet type loudspeaker بلندگوی مغناطیسی
brake lifting magnet ترمز مغناطیسی اسانسور
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
ion trap magnet مغناطیس یون ربا
closed footed magnet اهنربای چنبری
alternating current magnet مغناطیس جریان متناوب
bell shaped magnet اهنربای زنگ شتری
blue beam magnet مغناطیس اشعه ابی
magnet type starter راه انداز نوع مغناطیسی
permanent change of station تغییر مکان دایمی
permanent income hypothesis مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent income hypothesis فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent hardness of water سختی دایم اب
He has a good permanent job. شغل ثابت خوبی دارد
permanent mold casting ریجه
permanent duty station پادگان دایمی
permanent duty station محل خدمت دایمی
permanent water level تراز پیوسته اب
permanent change of station تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
permanent residence permit جواز اقامت دائمی
double magnet ion trap یون ربای دو اهنربایی
permanent court of international arbitra دیوان دایمی داوری بین المللی
semi-permanent hair color [American] رنگ مو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com