Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
permanent storage
انباره دائمی
permanent storage
انبارش دائمی
permanent storage
حافظه دائمی
Other Matches
permanent
دائم
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
permanent
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
permanent
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent
فایلی روی دیسک سخت
permanent
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
permanent way
مسیر ثابت
permanent way
مسیر دائمی
permanent
سیر دائمی
permanent
دائمی
permanent
دائمی ماندنی
permanent
ثابت
permanent
ابدی
permanent
پایدار
permanent
همیشگی
permanent
دایمی
permanent
پایا
permanent
پایدار ماندنی
permanent flow
ابدهی پایا
permanent flow
بده پایا
permanent flow
بده همیشگی
permanent income
درامد دائمی
permanent insane
مجنون دائمی
permanent insanity
جنون دائم
permanent load
بار دائمی
permanent magnet
مغناطیس پایدار
permanent magnet
اهنربای دائم
permanent magnet
اهنربای همیشگی
permanent magnet
اهنربای دائمی
permanent marriage
نکاح دائم
permanent flow
بده پایدار
permanent flow
بده دایمی
permanent bar
حرمت موبد
permanent consumption
مصرف دائمی
permanent deformation
تغییر شکل دایمی
permanent deformation
تغییر شکل پایا
permanent divorce
طلاق بائن
permanent hardness
سختی دائمی
permanent emplacement
استقرار دایمی
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
permanent error
خطای دائمی
permanent error
خطای ماندنی
permanent fault
عیب دائمی
permanent flow
ابدهی دایمی
permanent bar
حرمت ابدی
permanent mold
قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
permanent color
رنگ با ثبات زیاد
permanent prohibition
حرمت ابدی
permanent rank
درجه دایمی
permanent rank
رتبه دایمی
permanent saving
پس انداز دائمی
permanent set
حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
permanent shuttering
قالب ثابت
permanent store
انباره دائمی
permanent structures
ساختمانهای دائمی
permanent structures
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
permanent tooth
دندان دائمی
permanent wave
فرششماهه
permanent color
رنگ دائمی
permanent party
جمعی دایمی یکان
permanent oppropriation
سیستم اماددایمی یا خودکار
permanent mold
قرار می گیرند
permanent party
پرسنل دایمی
permanent deligate
نماینده دایمی
permanent oppointment
ماموریت دایمی
permanent oppointment
اختصاص دایمی به یک یکان
permanent oppropriation
تدارک دایمی
permanent magnet steel
فولاد اهنربای دائمی
permanent residence permit
جواز اقامت دائمی
permanent duty station
پادگان دایمی
He has a good permanent job.
شغل ثابت خوبی دارد
permanent change of station
تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
permanent change of station
تغییر مکان دایمی
permanent duty station
محل خدمت دایمی
permanent magnet dynamic
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent hardness of water
سختی دایم اب
permanent income hypothesis
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent income hypothesis
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent mold casting
ریجه
permanent magnet centering
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet focusing
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent water level
تراز پیوسته اب
permanent court of international arbitra
دیوان دایمی داوری بین المللی
semi-permanent hair color
[American]
رنگ مو
permanent magnet moving coil instrument
سنجه ارسنوال
storage
فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند
storage
اندوزش
storage
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
storage
فضای لازم برای ذخیره سازی داده
storage
تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
storage
هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند
storage
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
storage
ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
storage
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
storage
فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
storage
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
storage
ذخیره کردن ذخیره
storage
ذخیره کردن
storage
ذخیره سازی
storage
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
storage
می نیست
storage
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
storage
که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر نیست
storage
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
storage
نگهداری
storage
خزانه
storage
انباره
storage
دیسک برای ذخیره داده
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
storage
انبارش
storage
ذخیره سازی انبار کالا
storage
مخزن
storage
هر رسانه ذخیره سازی داده
storage
انبار کردن
storage
انبار
storage
وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
storage
مشابه 9641
storage
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
storage area
ناحیه انبارش
storage allocation
تخصیص حافظه
storage allocation
تخصیص انباره
static storage
انباره ایستا
serial storage
انباره سری
storage array
ارایه انباره
storage battery
باتری انبارهای
storage battery
انباره
storage capacity
فرفیت انباره
storage capacity
گنجایش انباره
storage bunker
دخیره
storage bunker
انبار
storage buffer
میانگیر انباره
storage block
بلوک ذخیره
storage battery
اکولاموتور
serial storage
انباره نوبتی
sequential storage
انباره ترکیبی
pushup storage
انباره بالا فشردنی
protected storage
انباره محفوظ
protected storage
حافظه محافظت شده
program storage
انباره برنامه
primary storage
حافظه اولیه
primary storage
انباره اولیه
protected storage
انباره محافظت شده
read only storage
انباره فقط خواندنی
real storage
حافظه حقیقی
semiconductor storage
حافظه نیمه هادی
secondary storage
انباره ثانوی
secondary storage
حافظه ثانویه
secondary storage
انباره ثانویه
seasonal storage
مخزن فصلی
searching storage
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
regenerative storage
انباره باززا
real storage
انباره واقعی
scenery storage
چشماندازانبار
storage battery
باتری بارشدنی
weekly storage
مخزن هفتگی
volatile storage
حافظه فرار
volatile storage
انباره فرار
virtual storage
حافظه مجازی
virtual storage
انباره مجازی
vault storage
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
useable storage
ذخیره مفید
temporary storage
انباره موقتی
temporary storage
حافظه موقت
temporary storage
می نیست
temporary storage
فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
temporary storage
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
temporary storage
انباره موقت
terabit storage
بیلیون بیت حافظه
tape storage
انباره نواری
switch storage
انباره گزینهای
storage unit
واحد انباره
wet storage
تر داری
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
addressable storage
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
addressable storage
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
storage tray
سینیذخیره
storage space
فضایذخیره
storage door
دروسایلذخیرهای
storage compartment
قسمتذخیره
cold storage
سردخانه
working storage
انباره کاری
working storage
حافظه کاری
winter storage
مخزن زمستانه
storage unit
واحد ذخیره
storage tank
انبار
storage granules
دانههای اندوزش
storage fragmentation
تکه تکه شدن انباره
storage dump
روبرداری حافظه
storage device
دستگاه انباره
storage device
انباره
storage device
دستگاه ذخیره سازی
storage device
دستگاه ذخیره
storage device
دستگاه انبارش
storage cycle
سیکل انباره
storage cycle
چرخه انباره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com