Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
English
Persian
permanent structures
ساختمانهای دائمی
permanent structures
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
Other Matches
structures
سبک
structures
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structures
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structures
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structures
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structures
ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
structures
ساختار ساخت
structures
سازه
structures
پی ریزی کردن ساختار
structures
تشکیلات دادن
structures
بنا
structures
سازمان
structures
ترکیب سبک
structures
ساختمان
structures
ساخت
structures
بنیان
structures
اساس
structures
ساختمان اسکلت فلزی
structures
سازمان سازمان دادن
structures
استخوان بندی
structures
ساختار
access structures
ساختمانهای عبور و مرور
access structures
ساختمان های قابل عبور و مرور
contributing structures
ساختارهای سهیم
data structures
ساختارهای داده
discrete structures
ساختهای گسسته
temporary structures
ساختمانهای موقتی
temporary structures
ساختمانهای موقت
structures coding
برنامه نویسی ساخت یافته
permanent
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
permanent
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent
فایلی روی دیسک سخت
permanent
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
permanent way
مسیر دائمی
permanent way
مسیر ثابت
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
permanent
پایدار
permanent
ابدی
permanent
ثابت
permanent
دائمی ماندنی
permanent
سیر دائمی
permanent
دائمی
permanent
همیشگی
permanent
دایمی
permanent
دائم
permanent
پایدار ماندنی
permanent
پایا
permanent party
جمعی دایمی یکان
permanent party
پرسنل دایمی
permanent oppropriation
سیستم اماددایمی یا خودکار
permanent prohibition
حرمت ابدی
permanent oppropriation
تدارک دایمی
permanent oppointment
اختصاص دایمی به یک یکان
permanent oppointment
ماموریت دایمی
permanent mold
قرار می گیرند
permanent mold
قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
permanent marriage
نکاح دائم
permanent magnet
اهنربای دائمی
permanent rank
درجه دایمی
permanent rank
رتبه دایمی
permanent saving
پس انداز دائمی
permanent color
رنگ با ثبات زیاد
permanent color
رنگ دائمی
permanent wave
فرششماهه
permanent tooth
دندان دائمی
permanent store
انباره دائمی
permanent storage
حافظه دائمی
permanent storage
انبارش دائمی
permanent storage
انباره دائمی
permanent shuttering
قالب ثابت
permanent set
حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
permanent magnet
اهنربای همیشگی
permanent magnet
اهنربای دائم
permanent magnet
مغناطیس پایدار
permanent flow
بده پایا
permanent flow
بده همیشگی
permanent flow
بده پایدار
permanent flow
بده دایمی
permanent flow
ابدهی دایمی
permanent fault
عیب دائمی
permanent deformation
تغییر شکل دایمی
permanent error
خطای دائمی
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
permanent emplacement
استقرار دایمی
permanent deformation
تغییر شکل پایا
permanent divorce
طلاق بائن
permanent flow
ابدهی پایا
permanent hardness
سختی دائمی
permanent consumption
مصرف دائمی
permanent load
بار دائمی
permanent bar
حرمت ابدی
permanent bar
حرمت موبد
permanent error
خطای ماندنی
permanent insanity
جنون دائم
permanent insane
مجنون دائمی
permanent income
درامد دائمی
permanent deligate
نماینده دایمی
permanent residence permit
جواز اقامت دائمی
He has a good permanent job.
شغل ثابت خوبی دارد
permanent change of station
تغییر مکان دایمی
permanent change of station
تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
permanent water level
تراز پیوسته اب
permanent duty station
محل خدمت دایمی
permanent magnet centering
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet focusing
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet dynamic
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
permanent income hypothesis
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent mold casting
ریجه
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent income hypothesis
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent hardness of water
سختی دایم اب
permanent magnet steel
فولاد اهنربای دائمی
permanent duty station
پادگان دایمی
permanent court of international arbitra
دیوان دایمی داوری بین المللی
permanent magnet moving coil instrument
سنجه ارسنوال
semi-permanent hair color
[American]
رنگ مو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com