Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
permanent wave
فرششماهه
Other Matches
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
permanent
پایا
permanent
دایمی
permanent
همیشگی
permanent
دائمی
permanent
سیر دائمی
permanent
پایدار ماندنی
permanent
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
permanent
فایلی روی دیسک سخت
permanent
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
permanent
دائم
permanent
دائمی ماندنی
permanent
ثابت
permanent
ابدی
permanent way
مسیر ثابت
permanent way
مسیر دائمی
permanent
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent
پایدار
permanent hardness
سختی دائمی
permanent tooth
دندان دائمی
permanent income
درامد دائمی
permanent insane
مجنون دائمی
permanent insanity
جنون دائم
permanent load
بار دائمی
permanent magnet
مغناطیس پایدار
permanent magnet
اهنربای دائم
permanent magnet
اهنربای همیشگی
permanent magnet
اهنربای دائمی
permanent marriage
نکاح دائم
permanent mold
قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
permanent mold
قرار می گیرند
permanent bar
حرمت ابدی
permanent flow
ابدهی پایا
permanent bar
حرمت موبد
permanent flow
بده پایا
permanent flow
بده پایدار
permanent flow
بده دایمی
permanent flow
ابدهی دایمی
permanent fault
عیب دائمی
permanent deligate
نماینده دایمی
permanent error
خطای ماندنی
permanent error
خطای دائمی
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
permanent emplacement
استقرار دایمی
permanent divorce
طلاق بائن
permanent deformation
تغییر شکل پایا
permanent deformation
تغییر شکل دایمی
permanent consumption
مصرف دائمی
permanent oppointment
ماموریت دایمی
permanent oppointment
اختصاص دایمی به یک یکان
permanent color
رنگ با ثبات زیاد
permanent set
حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
permanent shuttering
قالب ثابت
permanent storage
انباره دائمی
permanent structures
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
permanent storage
انبارش دائمی
permanent storage
حافظه دائمی
permanent flow
بده همیشگی
permanent store
انباره دائمی
permanent structures
ساختمانهای دائمی
permanent color
رنگ دائمی
permanent saving
پس انداز دائمی
permanent rank
رتبه دایمی
permanent oppropriation
سیستم اماددایمی یا خودکار
permanent party
پرسنل دایمی
permanent oppropriation
تدارک دایمی
permanent party
جمعی دایمی یکان
permanent prohibition
حرمت ابدی
permanent rank
درجه دایمی
permanent income hypothesis
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent change of station
تغییر مکان دایمی
permanent change of station
تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
permanent duty station
پادگان دایمی
permanent duty station
محل خدمت دایمی
He has a good permanent job.
شغل ثابت خوبی دارد
permanent residence permit
جواز اقامت دائمی
permanent mold casting
ریجه
permanent water level
تراز پیوسته اب
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent magnet dynamic
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
permanent hardness of water
سختی دایم اب
permanent magnet focusing
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent income hypothesis
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent magnet centering
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet steel
فولاد اهنربای دائمی
permanent court of international arbitra
دیوان دایمی داوری بین المللی
permanent magnet moving coil instrument
سنجه ارسنوال
semi-permanent hair color
[American]
رنگ مو
To wave at someone.
به کسی دست تکان دادن
wave off
فرود همراه با سایش
to wave away
باشاره دست بیرون کردن
the wave
دریا
wave
موج
wave off
به زمین ساییده شدن هواپیما
wave
موج رادیویی
wave
موج زدن
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
new wave
نیوویو
wave
هیجان
wave
موجی بودن موج زدن
wave
فر موی سر دست تکان دادن
wave
خیزاب
stationary wave
موج ساکن
stationary wave
موج ایستاده
the wave heaves
خیزاب بلندمیشودومیافتد
wave train
قطار موج
transient wave
موج سیار
ultrashort wave
موج خیلی کوتاه
travelling wave
موج سیار
traveling wave
موج رونده
transverse wave
موج عرضی
transversal wave
موج عرضی
velocity of a wave
سرعت پخش موج
wander wave
امواج سیار
wander wave
موج سیار
transient wave
امواج سیار
sine wave
موج سینوسی
standing wave
موج ساکن
standing wave
موج ایستاده
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
sawtooth wave
جریان دندان ارهای
sawtooth wave
موج دنده ارهای
radio wave
موج رادیویی
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
progressive wave
موج پخش شونده
pressure wave
موج فشار
plane wave
موج مسطح
plane wave
موج صفحهای
shear wave
موج برشی
shell wave
صدای زوزه گلوله
square wave
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave
موج مربع
square wave
موج مربعی
square wave
موج چهار گوش
sky wave
امواج اسمانی
sky wave
موج یونکرهای
sky wave
موج فضایی
sinusoidal wave
موج سینوسی
standing wave
موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
WAVE file
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
wave trap
موج ربا
wave radiation
تابش موج
wave propagation
انتشار موج
wave pressure
فشار حاصل از موج
wave period
زمان تناوب امواج دریا
wave parameter
پارامتر موج
to wave farewell
باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
wave of excitation
موج تهییج
wave number
عدد موج
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
wave vector
بردار موج
wave winding
سیم پیچ موجدار
to wave one's handkerchief
دستمال جیب خود را
[برای کسی]
تکان دادن
wave wall
دیوارموج
wave height
ارتفاعموج
wave clip
گیرهفر
wave base
سطحموج
translation wave
موجبرگردان
seismic wave
ارتعاشاتزمینلرزه
wind wave
موج باد
wind wave
خیز اب ناشی از باد
wind wave
موج ناشی از باد
wave motion
انتشار موج
wave motion
حرکت موج
wave motion
حرکت موجی
wave form
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave form
شکل موج
wave equation
معادله موج
wave drag
پسای موج
wave velocity
سرعت موج
wave speed
سرعت موج
wave celerity
سرعت موج
wave bands
باندهای موج
wave band
باند موج
wave band
دسته امواج رادیو
wave frequency
بسامد موج
wave front
جبهه امواج رادیویی
wave front
جبهه موج
wave mecanics
مکانیک موجی
wave length
طول موج
wave kick
حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave guide
موجبر
wave guide
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave function
تابع موجی
wave amplitude
دامنه موج
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
full wave
تمام موج
ground wave
موج زمینی
gun wave
موج دهانه لوله توپ
gun wave
موج ضربت دهانه لوله
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
non sinusoidal wave
موج غیر سینوسی
muzzle wave
موج پرتاب گلوله
muzzle wave
موج ضربتی دهانه لوله توپ
figer wave
فرانگشتی
electron wave
موج الکترونی
electromagnetic wave
موج الکترومغناطیسی
cosine wave
موج کسینوسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com