English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English Persian
personal salute تیر سلام برای افراد
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
Other Matches
To take the salute. جواب سلام ( نظامی ) رادادن
to take the salute سلام گرفتن
salute درود
salute تهنیت گفتن
salute سلام دادن
salute سرلام کردن
salute احترام نظامی
salute سلام
salute احترام گذاشتن
salute احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salute تعظیم
take the salute سان دیدن
take the salute سلام گرفتن
salute سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
color salute سلام به پرچم
fire salute توپ سلام انداختن
to fire salute توپ سلام انداختن
gun salute تیر سلام
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
rifle salute پیش فنگ
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
to salute an officer افسری را سلام دادن
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
to salute with a smile با لبخند تلقی کردن
national salute شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
national salute احترام به پرچم ملی
To stand at the salute. بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
hand salute احترام با دست
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
it is personal to himself مال شخص اوست
to become personal وارد شخصیات شدن
personal محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
personal right حقوق شخصی
personal right حقوق فردی
It's for my personal use. برای استفاده شخصی است.
personal وسیلهای
personal ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
personal ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
personal منقول خصوصی
personal حضوری
personal منقول
personal خصوصی
personal حضوری مربوط به شخص
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
personal امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
personal شماره تلفن ها
personal مربوط به کسی
personal شخصی
personal آدرس ها و یادداشتها
personal requirment حوائج شخصی
personal property اموال شخصی
personal tempo اهنگ فردی
personal pace اهنگ فردی
personal saving پس انداز شخصی
personal requirment احتیاجات شخصی
personal property مایملک شخصی
personal property دارایی شخصی منقول
personal remarks انتقادات شخصی
personal remarks اشارات وسخنانی که به شخصیت کسی برخورد
personal representative امین ترکه
personal representative مدیر ترکه
personal service خدمت شخصی
personal service ابلاغ شخصی
personal stereo واکمن WalkMan
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
personal communications ارتباطاتشخصی
personal effects لوازم شخصی
personal surety کفالت
personal surety کفیل
personal status احوال شخصیه
personal state دارایی منقول
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
personal staff ستاد شخصی
personal ownership مالکیت شخصی
personal duty واجب عینی
personal computers کامپیوتر شخصی
personal pronoun ضمیر شخصی
personal duty فرض عینی
personal distribution توزیع درامد فردی
personal constructs سازههای شخصی
personal computing محاسبات شخصی
personal chattels دارایی شخصی منقول
personal chattels دارایی منقول
personal appearance وضع فاهر
personal affairs امور شخصی
personal action دعوی شخصی
personal action دعوی منقول
operations personal پرسنل عملیات
personal error خطاهای شخص
personal error خطاهای انفرادی افراد
personal error خطای شخصی
personal interest نفع شخصی
personal computing استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
personal influence نفوذ شخصی
personal income درامد سرانه
personal microcomputer computer personal
personal motive غرض شخصی
personal outlays هزینههای شخصی
personal income درامد شخصی
personal identity هویت شخصی
personal computer کامپیوتر شخصی
personal foul خطای بدنی به حریف
personal exemptions معافیتهای شخصی
personal pronouns ضمائر شخصی
ibm personal computer at کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
ibm personal computer IBکامپیوتر شخصی
disposable personal income پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
ibm personal computer xt کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
personal computer (view from above) کامپیوترشخصی
personal deposit fund اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
personal data sheet برگه اطلاعات فردی
personal service utility عرضه سرانه کار
personal identification number شماره شناسایی شخصی
personal information manager برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
personal income tax مالیات بر درامد شخصی
personal knowledge of the judge علم قاضی
ibm personal system/ IBخانوادهای از سیستمهای ریزکامپیوتر تولید شده توسط شرکت
personal disposable income درامد قابل تصرف شخصی
blue chip personal computer IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
personal radio cassette player رادیووضبطصوتشخصی
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
edward's personal preference schedule مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
ibm personal computer system/ کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
woodworth personal data sheet پرسشنامه اطلاعات شخصی وودورث
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com