Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
piece production cost	ارزش تولید قطعه
Other Matches
production cost	ارزش ساخت
production cost	هزینه تولید
cost of production	هزینه تولید
production	تولید محصول
production	اقامه
production	ارائه
production	حاصل دادن
production	کنترل ساخت یک محصول
production	تولید کردن
production	فراوری
production	تولید
production	عمل اوری ساخت
production	استخراج
production	فراورده محصول
production	ساخت مواد برای فروش
production	تولید دستهای
production	تولید حجم بزرگ محصولات
over production	محصول زیادی
over production	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production	سرعت ساخت محصول
production	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production	فرآورده کارگاه
production	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production	ارائه ساخت
production	محصول عمل
production	ایجاد
factory production	تولید کارخانهای
aliterary production	فراورده یا محصول ادبی تالیف
flow of production	جریان تولید
production time	زمان تولید
production facility	سهولت تولید
production engineer	مهندس تولید
production efficiency	کارائی در تولید
an artistic production	عمل یا کار صنعتی
production efficiency	کارائی تولید
aliterary production	تصنیف
production factors	عوامل تولید
factors of production	عوامل تولید
agents of production	عوامل تولید
ingot production	تولید شمش
production frontier	مرز تولید
flow of production	گردش تولید
food production	تولید غذا
full production	تولید کامل
full production	تولید در حداکثرفرفیت
relations of production	رابطه تولید
power of production	نیروی تولید
production time	زمان ساخت
production gap	شکاف تولید
production function	تابع تولید
forces of production	نیروهای تولید
roundabout production	تولید با کارائی بیشتر
track production	فهور هدف
track production	شروع تعقیب هدف
factor of production	عامل تولید
volume of production	حجم تولید
census of production	امارگیری در خصوص تولید
census of production	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
electricity production	تولیدالکتریسیته
production adviser	مشاوره محصولات
production desk	میزمحصولات
production of sound	تولیدات صدا
production platform	سکویتولیدات
energy production	تولید انرژی
surplus production	فزونی تولید
bulk production	تقسیم سوخت درفروف کوچک
census of production	امار سرشماری
batch production	تولید زیاد یک نوع کالا
batch production	تولیدانبوه
scale of production	مقیاس تولید
series production	سری سازی
energy production	تولید نیرو
elasticity of production	کشش تولید
surplus production	تولید اضافی
surplus production	مازاد تولید
branches of production	شاخههای تولید
branches of production	رشتههای تولید
bulk production	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
production control	کنترل تولید
production lines	خط تولید
mode of production	شیوه تولید
mechanical production	تولید ماشینی
means of production	وسایل تولید
means of production	ابزار تولید
production planning	برنامه ریزی تولید
production line	خط تولید
mass production	تولید انبوه
mass production	تولید ماشینی
mode of production	طرز تولید
mode of production	وجه تولید
production period	دوره تولید
pilot production	تولید نمونه
period of production	دوره تولید
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
production index	شاخص تولید
production management	مدیریت تولید
production method	روش تولید
production missile	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
production of oil	استخراج نفت
production overheads	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production part	بخش تولید
mass production	تولید بمقدارزیاد
mass production	بس فراوری
production process	جریان تولید
production program	برنامه تولید
production programme	برنامه تولید
production technique	روش فنی تولید
production capacity	فرفیت تولید
production routine	روال تولید
production rule	قاعده
production rule	تولید
production run	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production technique	فن تولید
production base	مبنای تولید یا تولیدات ملی
production process	روند ساخت
mass-production	تولید انبوه
production coefficient	ضریب تولید
production account	حساب تولید
production process	فرایند تولید
production video switcher	دکمهنمایشگرمحصولات
production indifference curve	منحنی بی تفاوتی تولید
mass production of goods	تولید انبوه کالا
production of electricity by the generator	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
pig iron production	تولید اهن خام
He works in the production section .	درقسمت تولید کار می کند
labor intensive production	تولید کاربر
pilot line production	تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
steps in the production of electricity	مراحلتولیدالکتریسیته
production control room	اتاقکنترلمحصولات
To step up ( increase ) production.	سطح تولید رابالابردن
production resource planning	برنامه ریزی منابع تولید
fixed production coefficients	ضرایب تولید ثابت
production possibility frontier	مرز امکانات تولید
homogeneous production function	تابع تولید همگن
mobility of factors of production	تحرک عوامل تولید
production possibility curve	منحنی امکانات تولید
non specific factors of production	عوامل غیر اختصاصی تولید
mass production of goods	تولید توده وار کالا
production planning and control	برنامه ریزی و کنترل تولید
index of industrial production	شاخص تولید صنعتی
multi stage production	تولید چند مرحلهای
net primary production	تولید خالص نخستین
nuclear power production	تولید انرژی هستهای
additional production personnel	عوامل دیگر تولد
production possibility bondary	مرز امکانات تولید
aggregate production function	تابع تولید کل
to piece out	تیکه تیکه درست کردن
piece	سوار
piece	قسمت
piece	پاره
by the piece	بطورمقاطعه
piece	قبضه سلاح
piece	قبضه توپ یا تفنگ
piece	اسلحه گرم
piece	کمی
by the piece	ازروی کار کرد
piece	قدری
piece	مهره شطرنج
piece	طغرا
to piece out	کردن
to piece out	دراز
three piece	سه تکه
three piece	سه پارچه
three piece	درست شده از سه قسمت
think piece	مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
piece of eight	دلاراسپانیولی
to piece together	بهم پیوستن
piece	وصله کردن
piece	جزء
piece	طغری
of a piece with each other	ازسر هم همجنس یکدیگر
piece	جورشدن
piece	ترکیب کردن
piece	مهره پارچه
piece	تکه
piece	قطعه
piece	دانه
one-piece	لباسیکسره
piece	فقره
piece	یک تکه کردن
piece	نمایشنامه قسمت بخش
piece	عدد
say one's piece <idiom>	آشکارا نظر خودرا گفتن
piece	سکه نمونه
piece	قطعه ادبی یاموسیقی
production/export riser system	صادراتدستگاهپایه
linear homogenous production function	تابع تولید خطی همگن
large scale production method	روش تولیدبه مقیاس وسیع
large scale production method	روش تولیدانبوه
cobb doglas production function	ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
production of electricity from nuclear energy	تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
production/export riser system	تولیدات
production of electricity from solar energy	دستیابیبهالکتریسیتهبوسیلهانرژیخورشیدی
ridge piece	کش بالای شیروانی
battle piece	تصویرجنگ
head piece	کلاه
head piece	سرصفحه
eye piece	عدسی سر دوربین
facr piece	قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com