English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
pier glass ایینه قدی
Other Matches
pier شمع
pier پایه
pier اسکله ستون
pier موج کش
pier ستون
pier جرز
pier اسکله
pier موج شکن
pier پایه پل
pier لنگرگاه
pier پایه و سطحی
pier پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier کرپی
bridge pier پایه پل
pier cap دال بتنی که روی ستون بنا میشود
pier foundation شالوده پی
pier foundation اساس پی
the pier of a bridge پایه پل
pier mount پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier mount پایه نصب
pier table میز زیر ایینه قدی
sea pier سد دریایی
downstream pier nosing پس دماغه
glass عدسی
looking glass ایینه
looking glass اینه
looking glass self خود ایینهای
looking-glass ائینه
glass الت شیشهای
to f. glass شیشه گری کردن
glass زجاج
glass گیلاس جام
glass شیشه الات
glass شیشه ذره بین عدسی
glass ایینه شیشه دوربین
glass استکان
glass لیوان
glass ابگینه
glass شیشه
glass عینک
glass دستگاه بارومتر
glass شیشه گرفتن
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
glass صیقلی کردن
glass لیوان یخ
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
opaque glass شیشه کدر
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
rain glass میزان سنج
lime glass شیشه اهکی
safety glass شیشه اطمینان
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
safety glass شیشه ایمنی
safety glass عینک ایمنی
rolled glass شیشه نورد خورده
rain glass میزان الهوا
minute glass ساعت ریگی دقیقهای
liquid glass شیشه مایع
measuring glass درجه دار
mirror glass شیشه اینه
muscovy glass سنگ طلقی
muscovy glass شیشه معدنی
night glass دوربین شب
object glass عدسی شیئی
measuring glass پیمانه
objective glass عدسی شیئی
obscured glass شیشه تار
obscured glass شیشه مات
opera glass دوربین مخصوص اپرا
ornamental glass شیشه تزئینی
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
security glass شیشه ایمنی
security glass شیشه نشکن
sheet glass شیشه جام
bordeaux glass گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
brandy glass گیلاسکنیاک
burgundy glass لیوان
burgundy glass بورگندی
champagne glass گیلاسگردشامپاین
cocktail glass لیوانمخصوصمشروب
glass cover پوشششیشهای
glass dome برآمدگیشیشهای
glass roof سقفشیشهای
glass slide اسلایدشیشهای
glass sphere گویشیشهای
hock glass جام پایهبلند
liqueur glass جام لیکور
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
glass fibre فایبرگلاس
a glass of water یک لیوان آب
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
beer glass لیوانآبجو
wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
sheet glass شیشه ورقی
sight glass شیشه مرئی
soluble glass سدیم سیلیکات
soluble glass شیشه مایع
spun glass شیشه تاب خورده
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass شیشه ریسیده
spy glass تلسکپ یادوربین کوچک
stined glass شیشه رنگی
tempered glass شیشه ابداده
watch glass شیشه ساعت
water glass شیشه محلول
water glass اب شیشه
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
weather glass هواسنج میزان الهوا
wire glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
stained glass شیشه بندی منقوش
frosted glass شیشه مات
frosted glass شیشه کدر
focusing glass ذره بین جیبی
flint glass فرف بلور
flint glass بلور
finger glass فرف انگشت شوئی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
field glass دوربین صحرایی
gauge glass درجه اب
glass blower شیشه گر
glass dust خرده شیشه
glass cutter شیشه بر
glass cutter الماس شیشه بری
glass cloth شیشه پاک کن
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
glass bulb حباب شیشهای
glass blowing شیشه گری
eye glass عینک دستی
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
burning glass ذره بین
bell glass مردنگی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
stained glass شیشه کاری منقوش
magnifying glass ذره بین
cut glass بلور کریستال
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass عینک جوشکاری
drinking glass فنجان
drinking glass گیلاس
cupping glass شاخ حجامت
crystal glass بلور
crown glass شیشه گردیاچرخی
colored glass شیشه رنگی
cast glass شیشه ریخته گی
cast glass شیشه جام ریختگی
glass electrode الکترود شیشهای
hour glass ساعت ریگی
glass wool پشم شیشه
glass vessels فروف شیشهای
lead glass شیشه سربی
glass ware فروف شیشه
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
granulated glass شیشه اج دار
granulated glass شیشه دان دان
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
he is blowing glass شیشه را با فوت درست کردن
hard glass شیشه سخت
hand glass ذره بین
hand glass ساعت شنی
hand glass ایینه
hand glass کوچک دسته دار
glass tube لوله شیشهای
glass snake نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
glass separator میان گیر شیشهای باتری
glass house گلخانه
glass frit شیشه متخلخل
glass fibers الیاف شیشه
glass eyed بی حالت
glass eyed کور
glass eye چشم مصنوعی
glass eye چشم شیشهای
glass eye عینک
glass jaw ارواره شیشهای
glass jaw بوکسوراسیب پذیر
glass rule خط کش شیشهای
glass rod میله شیشهای
glass rebate دوراهه شیشه
glass kiln کوره شیشه گری
glass paper کاغذ گلاسه
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
The glass is full of water. لیوان پر از آب است
Empty this glass of water. این لیوان آب راخالی کن
He emptied the glass to the last drop . لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
white wine glass جام مشروبسفید
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
glass membrance electrode الکترود شیشه غشایی
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
black glass bottle بطلی
glass-lined tank مخزنکوچکشیشهای
black glass bottle بطری
rough cast glass شیشه خام
glass-fronted display cabinet بوفه
octal glass type tube لامپ الکترونی هشت پایهای
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
to emtpy [your] glass in one gulp [at a gulp] جام را یک نفس خالی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com