Dictiornary-Farsi | pigeon pair | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 104 (6 milliseconds)

English	Persian
pigeon pair	پسر ودختر دوقولو
pigeon pair	پسرودختری که یگانه فرزندان پدرومادرخودباشند


Other Matches

Put the cat among the pigeon	ولوله راه انداختن
f.pigeon	کبوترچتری
pigeon	کبوتر
pigeon	در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon	ساده وگول خور
pigeon	ترسو
pigeon	دخترجوان
pigeon	محبوبه
pigeon fancier	کفترباز
pigeon breast	سینه کفتری
passenger pigeon	کبوتر وحشی امریکای شمالی
pigeon breasted	دارای قوز سینه
to pluck a pigeon	گوش ادم ساده لوحی رابریدن
wild pigeon	کبوتر چاهی کفتر چاهی
wood pigeon	کبوتر جنگلی
pigeon livered	نرم
pigeon livered	ملایم
pigeon fancier	کبوترباز
pigeon hawk	شاهین کوچک امریکایی
pigeon breast	برامدگی جناغ سینه
rock pigeon	کبوتر کوهی
pigeon toed	دارای پنجه خمیده بداخل
pigeon toed	دارای پنجه برگشته
pigeon racing	مسابقه کبوترها
pigeon pea	لوبیای سودانی
pigeon milk	خوراک نیمه هضم شدهای که کبوترازچینه دان خوددراورده بجوجههای خودمیدهد
pigeon livered	بی کینه
pigeon house	برج کبوتر
pigeon house	لانه کبوتر
pigeon house	کبوتر خان
pigeon-holes	کاغذدان
pigeon-holes	خانه
pigeon-holes	لانه کبوتر
pigeon hearted	ترسو
pigeon hole	خانه
homing pigeon	کبوتر خانگی
homing pigeon	کبوتر جلد
pigeon hole	لانه کبوتر
pigeon hearted	بزدل
carrier pigeon	کبوتر قاصد
carrier pigeon	کبوتر نامه بر
pigeon hole	کاغذدان
pigeon-hole	کاغذدان
pigeon-hole	خانه
homing pigeon	بازگشت کبوتر
pigeon-hole	لانه کبوتر
fan tailed pigeon	کبوتر یا کفتر چتری
pair	جفت
pair	هرچیز دو جزئی
pair	جفت کردن وشدن
pair	زوج
pair	زن و شوهر
pair	جور کردن وشدن
to pair off	جفت جفت گذاشتن دوبدوگذاشتن
pair	جفت کردن
to pair off	دو نفر دو نفر کردن [برای کاری یا در جشنی]
to pair off	دوتادوتا
to pair somebody off [up] with somebody	کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
to pair off	جفت کردن [برای کاری یا در جشنی]
one pair	یکجفت
au pair	خدمت تهاتری
au pair	وابسته به مبادلهی خدمت
to pair off	رفتن
pair	جفت شدن
coxed pair	کایاکدونفره
to go up one pair of stairs	بالارفتن
ordered pair	زوج مرتب [ریاضی]
twisted pair	جفت پیچیده شده
vector pair	زوج برداری
ordered pair	زوج مرتب [ریاضی]
coxless pair	کایاکدونفرهمراهراهنما
to go up one pair of stairs	یک اشکوب
stereoscopic pair	زوج استروسکپی
stereoscopic pair	زوج برجسته بینی
ion pair	زوج یون
electron pair	زوج الکترون
ordered pair	جفت مرتب
electron pair	زوج الکترون حفره
pair interactions	بر هم کنشهای زوجی
pair oar	کرجی دو پارویی
pair of compasses	پرگار
pair royal	سه سر سه طاس یکجور
pair of gears	زوج چرخ دنده
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
pair royal	سه برگ یکجور
contact pair	زوج اتصال
input pair of terminals	زوج ترمینالهای اولیه
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
inert pair effect	اثر زوج بی اثر
double pair royal	چهارطاس یکجور
double pair royal	چهار برگ یکجور
A pair of old pants ( trousers ) .	یک شلوار کهنه
acid base pair	زوج اسید- باز
small pair of compasses	پرگاره
lone pair electron	زوج الکترون تنها
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
twisted pair cable	کابل زوج بهم پیچیده
unshielded twisted pair cable	مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
pair exchange sorting algorithm	نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
A pair of shoes (gloves,socks).	یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
To turn tail . To show a clean pair of heels .	فرار را بر قرار ترجیح دادن