English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (8 milliseconds)
English Persian
pillow cover ستونمخروطی
Other Matches
He has read the book from cover to cover . کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
pillow بالش
pillow [قالیچه اندازه پشتی]
pillow مخدع
pillow صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
pillow بالین
pillow متکا
pillow بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
pillow پشتی مخده
pillow slip جلدبالش .
pillow case روه متکا
to consult one's pillow هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
pillow case رویه بالش
pillow slip روبالش
pillow talk صحبت خودمانی
pillow talk حرفهای خصوصی
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
cover all رولباسی
from cover to cover ازاغازتا انجام کتاب
cover off پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all بارانی یا روپوش
cover تامین
take cover جان پناه گرفتن
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
under cover <idiom> پنهان شدن
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
under cover سربسته درپاکت
to cover up پوشاندن
to cover up پیچیدن
to cover in پوشاندن
to cover in پرکردن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
take cover حفاظ گرفتن
cover جلد سرپوش
cover روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover انجام دادن
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover حفاظ
cover سرپوش
cover بازی دفاعی
cover پاکت
cover اماده شدن برای دریافت توپ
cover بسته بندی
cover تامین زیان و خسارات بیمه
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover روپوش
cover حاوی بودن درپوش
cover حایل شدن
cover مخفی در بر گرفتن
cover اختفاء
cover سطح برف
cover نگهبان بگوش
cover جلد کردن
cover پوشاندن
cover پوشش
cover امادگی
cover اماده برای برگرداندن توپ
cover پنهان کردن
cover طی کردن
cover جلد
cover تامین کردن
cover سقف زدن
cover بوته زار پناهگاه شکار
cover رویه لفاف
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
to cover much ground رسابودن
to cover much ground وسیع بودن
to cover much ground جامع بودن
sight cover روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
piston cover پوشش پیستون
protective cover جان پناه دفاعی
protective cover پوشش حفافتی
protective cover روپوش حفاظ
protective cover روکش محافظ
radiator cover روکش رادیاتور
saddle cover زین پوش
saddle cover زین پیچ
saddle cover غاشیه
to cover one's nakedness ستر عورت کردن
horse cover قالیچه زیر زین اسب
head cover محافظسر
lever cover پوششدربازکن
mattress cover گردنبندبلندمهمانی
pan cover پوششکنه
duvet cover روپوشقابلشستشو
seat cover پوششصندلی
loose cover روکش
sliding cover پوششمتحرک
speaker cover پوششصدا
valve cover روپوشسرپاپ
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
glass cover پوشششیشهای
filter cover پوششفیلتر
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
toilet cover رو میزی برای میز ارایش
bed cover روتختی
under cover of letter no ضمن نامه شماره
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl ستارهی روی جلد
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls ستارهی روی جلد
first-day cover پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover پوششباطری
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
contingency cover بیمه حمل احتیاطی
corset cover لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover an angle زاویهای را بستن
cover and concealment پوشش و اختفاء
cover drive ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note بیمه نامه موقت
cover note گواهی بیمه نامه
cover note گواهی پوشش بیمه
cover plate صفحه سرپوش
cover plate پشت بندصفحه بست
cover point عضو دفاع نزدیک
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
concrete cover پوشش بتنی روی فولاد
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
air cover پوشش هوایی
base cover عکس برداری اولیه
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover سرپوش باتری
binding cover پوشش تعهد شده
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover درپوش باتری
cloud cover غلظت ابر اتمی
cloud cover سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover پوشش ستون
comparative cover پوشش نسبی
cover shame عذر
cover shame بهانه
hatch cover درب دهلیز
hatch cover درپوش دوردریچه
communication cover پوشش مخابراتی
piston cover کف پیستون
hub cover قالپاق چرخ
ice cover یخپوش
insurance cover پوشش بیمه
magneto cover سرپوش مگنت
open cover بیمه نامه باز
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover حفاظ بالای سر
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
fire cover پوشش اتش
fighter cover پوشش هواپیماهای جنگنده
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cover بازیگر بل گیر
depleted cover پوشش کاهسته
depleted cover پوشش کاسته شده
dish cover سرپوش
dust cover سرپوش غبارگیر
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover <idiom> [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
perforated cover plates صفحات سوراخدار
perforated cover plates صفحات مشبک
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
cheque book cover پوششدفترچهچک
under cover of frind ship بعنوان دوستی
his hat cover his fanily خودش است و کلاهش
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
To cover (traverse)long distances. مسافت زیادی راطی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . عیب پوشی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com