English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (9 milliseconds)
English Persian
pilot model نمونه ازمایشی
pilot model مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
pilot model مدل ازمایشی
Other Matches
pilot ناوبری کردن
pilot راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilot خلبان
pilot راندن ازمایشی
pilot رهبری کردن خلبانی کردن
pilot پیلوت چراغ راهنما
pilot اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot لیدر
pilot راهنمای ناوبری
pilot راننده قایق روی یخ
first pilot سرخلبان سرملوان
first pilot خلبان اول
co pilot کمک خلبان
pilot پیلوت
pilot زبان پایلوت
pilot Teaching or InquiryLearning Programming یک زبان برنامه نویسی
pilot زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pilot ناخدا
pilot رهبر
pilot راننده
co-pilot کمک خلبان
pilot charges هزینههای راهنما
pilot ballon بالون اکتشافی
pilot bearing بلبرینگ کلاج
pilot bearing بلبرینگ لغزنده
pilot book direction sailing
pilot brush زغال راهنما
pilot burner چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
pilot burner پیلوت
one should not drop the pilot شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
automatic pilot [A/P] خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
How can I make such pilot چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
automatic pilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
pilot lamp لامپ کنترل
paragliding pilot خلبانپاراگلایدور
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
pilot lights پیلوت
pilot lights شمعک
pilot lights افروزک
reference pilot نمونه مرجع
pilot cell پیل راهنما
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
pilot plant کارگاه نمونه
pilot plant کارخانه نمونه
pilot plant واحد ازمایش صنعتی
pilot production تولید نمونه
pilot rudder تیغه سکان مانور ناو
pilot study بررسی مقدماتی
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
pilot valve سوپاپ تنظیم
pilot officer ستوان دوم هوایی
pilot motor موتور کوچک
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
pilot engine ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
pilot house اطاق سکان
pilot house پل فرماندهی
pilot injection تزریق مقدماتی
pilot lamp لامپ خبر
pilot lamp لامپ پیلوت
pilot's trace کالک دستی خلبان
pilot master سر راهنما
pilot's trace کالک راهنمای خلبان هواپیما
helicopter pilot خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot خلبان اتوماتیک
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
pilot method عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
test pilot خلبان ازمایش کننده هواپیما
helicopter pilot خلبان چرخبال [شغل] [حمل و نقل هوایی]
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
clutch pilot bearing بلبرینگ کلاچ
clutch pilot bearing زغال کلاچ
pilot gas tube پیلوتلولهگاز
pilot line production تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
model الگو
model قالب
model طرح
model قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
model نوع یک محصول
model گونه یک محصول
model کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
model ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model مدل
model نمونه
model نمونه اصلی
model مدل سازی
model نمونه قرار دادن
model طرح ریختن ساختن
model قالب طرح
model سرمشق
model نقشه
s s model الگوی محرک- محرک
s r s model الگوی محرک- پاسخ- محرک
s r model الگوی محرک- پاسخ
s o r model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
model مطابق مدل معینی در اوردن
new model از نوطرح کردن
model شکل دادن
probabilistic model الگوی احتمالی
vintage model الگوی مقطع زمانی
random model الگوی تصادفی
dressmaker's model مانکنخیاطی
probabilistic model الگوی تصادفی
station model مدلهواشناسی
vintage model الگوی زمانی
validation of a model تحقق پذیری یک الگو
validation of a model اعتبار یک الگو
relational model مدل رابطهای
random model مدل تصادفی
she was a model of besuty نمونه زیبایی بود
stochastic model الگوی تصادفی
probabilistic model مدل احتمالی
test model نمونه ی ازمایش
tiny model مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
two sector model الگوی دو بخشی
stochastic model نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
planning model الگوی برنامه ریزی
bohr model مدل بور
macro model الگوی کلان
large model مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
conceptual model شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
huge model مدل حافظه پردازنده Intel که به کد داده و برنامه اجازه ارسال بر حسب کیلوبایت میدهد.
hierarchical model مدل سلسله مراتبی
haavelmo model الگوی هاولمو
electrical model مدل الکتریکی
econometric model الگوی اقتصادسنجی
dynamic model مدل پویا
dynamic model الگوی پویا
deteministic model مدل قطعی
decision model الگوی تصمیم گیری
data model مدل داده
cosmological model مدل کیهان شناختی
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
conjunctive model الگوی عطفی
mathematical model الگوی ریاضی
mathematical model مدل ریاضی
model geometric نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
model geometric یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
molecular model الگوی مولکولی
neoclassical model الگوی نئوکلاسیک
model building الگوسازی
micro model الگوی خرد
noncompetitive model الگوی غیر رقابتی
normative model الگوی هنجاری
economic model الگوی اقتصادی
mathematicl model الگوی ریاضی
perspective spatial model مدل برجسته بینی
perspective spatial model مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
ISO/OSI model معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
budget forecasting model مدل پیشگویی بودجهای
balanced growth model الگوی رشد متوازن
tandy model 000hl IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
stimulus response model الگوی محرک- پاسخ
stick and ball model الگوی گلوله و میله
macro dynamic model الگوی کلان پویا
leading edge model IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
micro dynamic model الگوی خرد پویا
ISO/OSI model INTERCONNECTION SYSTEM OPEN/ORGANIZATION STANDARDS INTERNATIONAL
sales forecasting model مدل پیش فروش
free electron model الگوی الکترون ازاد
file level model نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
space filling molecular model الگوی مولکولی فضا پر کن
Just check out the new sports car model! نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
the math teacher-turned-model آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
stimulus organism response model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
stimulus stimulus model الگوی محرک- محرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com