Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
English
Persian
piston cover
کف پیستون
piston cover
پوشش پیستون
Other Matches
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
piston
پیستون
piston
میله متحرک
piston
سنبه
actuator piston
قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
piston clearnce
فاصله پیستون
piston area
سطح پیستون
pump piston
پیستون پمپ
piston guide
راهنمای پیستون
piston ring
رینگ پیستون
piston lever
سطحپیستول
piston skirt
دامنهپیستون
toe piston
پیستونپنجه
piston release
آزادسازیپیستول
thumb piston
پیستونشستی
piston crown
تاج پیستون
piston pin
اشپیل پایین پیستون
piston pressure
فشار پیستون
piston pump
پمپ پیستونی
piston rod
دسته پیستون
piston rod
شاتون
piston speed
سرعت پیستون
piston stroke
ضربه پیستون
piston travel
طول ضربه ی پیستون
piston pin
انگشتی
piston packing
لائی پیستون
plunger piston
پیستون شناور
piston displacement
تغییر مکان پیستون
piston head
کف پیستون
piston effect
اثر سنبهای
piston engine
موتور پیستونی
piston head
سرپیستون
piston blowing engine
موتور دمنده پیستونی
rotary piston compressor
کمپرسور پیستون دار
cam ground piston
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
opposed piston engine
موتورپیستون مقابل
opposed piston engine
موتور سیلندر روبرو
opposed piston engine
موتور پیستون روبرو متقابل
brake piston cup
رینگ پیستون ترمز
double piston engine
موتور پیستون مضاعف
rotary piston machanism
مکانیزم پیستون دوار
cover
امادگی
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
سطح برف
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
بازی دفاعی
cover
بسته بندی
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
take cover
جان پناه گرفتن
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
under cover
سربسته درپاکت
to cover up
پوشاندن
to cover up
پیچیدن
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
to cover in
پوشاندن
to cover in
پرکردن
cover
نگهبان بگوش
cover
پاکت
cover
رویه لفاف
cover
جلد
cover
پوشش
cover
تامین کردن
cover
طی کردن
cover
پنهان کردن
cover
جلد کردن
cover
سرپوش
cover
حفاظ
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
روپوش
cover
حایل شدن
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
حاوی بودن درپوش
cover
اختفاء
cover
انجام دادن
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
پوشاندن
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
سقف زدن
under cover
<idiom>
پنهان شدن
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
تامین
cover
جلد سرپوش
cover all
بارانی یا روپوش
cover all
رولباسی
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
valve cover
روپوشسرپاپ
speaker cover
پوششصدا
pan cover
پوششکنه
duvet cover
روپوشقابلشستشو
loose cover
روکش
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
bed cover
روتختی
protective cover
روپوش حفاظ
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
to cover much ground
وسیع بودن
protective cover
پوشش حفافتی
sliding cover
پوششمتحرک
seat cover
پوششصندلی
filter cover
پوششفیلتر
to cover much ground
جامع بودن
to cover much ground
رسابودن
battery cover
پوششباطری
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
cover girls
ستارهی روی جلد
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
cover girl
ستارهی روی جلد
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
glass cover
پوشششیشهای
head cover
محافظسر
protective cover
روکش محافظ
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
radiator cover
روکش رادیاتور
pillow cover
ستونمخروطی
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
saddle cover
زین پوش
saddle cover
زین پیچ
saddle cover
غاشیه
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
lever cover
پوششدربازکن
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover an angle
زاویهای را بستن
cover and concealment
پوشش و اختفاء
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
cover plate
صفحه سرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
cover point
عضو دفاع نزدیک
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
comparative cover
پوشش نسبی
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
air cover
پوشش هوایی
base cover
عکس برداری اولیه
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover
سرپوش باتری
binding cover
پوشش تعهد شده
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover
درپوش باتری
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover
پوشش ستون
communication cover
پوشش مخابراتی
cover shame
عذر
cover shame
بهانه
hub cover
قالپاق چرخ
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
fire cover
پوشش اتش
hatch cover
درب دهلیز
hatch cover
درپوش دوردریچه
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
ice cover
یخپوش
insurance cover
پوشش بیمه
magneto cover
سرپوش مگنت
open cover
بیمه نامه باز
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
overhead cover
حفاظ بالای سر
dust cover
سرپوش غبارگیر
dish cover
سرپوش
depleted cover
پوشش کاسته شده
depleted cover
پوشش کاهسته
protective cover
جان پناه دفاعی
extra cover
بازیگر بل گیر
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
perforated cover plates
صفحات مشبک
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
his hat cover his fanily
خودش است و کلاهش
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
cheque book cover
پوششدفترچهچک
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
عیب پوشی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com