English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English Persian
pitch diameter قطر گام
pitch diameter قطر جناح
pitch diameter قطر پهلو
Search result with all words
diameter pitch قطر گام
Other Matches
outside diameter قطر خارجی
diameter قطر دایره
diameter میان بر
diameter قطر
diameter کلفتی
diameter ضخامت
minor diameter قطر کوچکتر قطر اقصر
diameter=dia قطر
diameter of commutation قطر جابجاگری
diameter of bore قطر سوراخ
contact diameter قطر تماس
apparent diameter قطر فاهری
diameter of a knot قطر یک گره
effective diameter قطر موثر
orifice diameter قطر روزنه
nominal diameter قطر نامی
nominal diameter قطر اسمی
minor diameter قطر کوچک
inside diameter قطر هسته
inside diameter قطر داخلی
angular diameter قطر زاویهای
tactical diameter قطر تاکتیکی
final diameter قطر نهایی
beam diameter reduction میلهکاهشقطر
effective grain diameter قطر موثر دانه
tip circle diameter قطر دوره نوک
to pitch upon something چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
pitch into به خوراک حمله کردن
pitch درجه
to pitch in جدادست بکارشدن
pitch upon انتخاب کردن
to pitch into زور اوردن به حمله کردن
pitch in شروع به خوردن غذاکردن
pitch in با سعی و جدیت شروع بکارکردن
pitch in <idiom> به چیزی پول یا کمک دادن
pitch پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitch چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch دانگ صدا
pitch ته مانده تقطیر
pitch تفاله قطران
pitch زفت
pitch شیب
pitch بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch میل
pitch چادرزدن
pitch خیمه زدن
pitch توپ را زدن
pitch گام
pitch نصب کردن
pitch خیمه زدن برپاکردن
pitch استوارکردن
pitch پرتاب کردن
pitch زیر و بمی
pitch زیروبمی صدا
pitch تن صدا
pitch جای شیب پلکان
pitch سرازیری
pitch طول طناب کوهنوردی
pitch ضربت باچوگان نصب
pitch پرتاب
pitch نواک
pitch گام سیم پیچی
pitch قیر اندودکردن
pitch قیر
pitch قطران
pitch بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch زمین بازی
pitch زاویه سوراخهای گوی بولینگ
pitch تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitch اوج پرواز اوج
pitch استقرار
pitch resin لبان شامی
pitch pine شجرالقطران
pitch of poles گام قطبها
pitch pine کاج قیری
pitch of spiral پای پیچ
pitch of arch خیز طاق
pitch of arch خیز قوس
pitch macadam سنگریزه قیر
pitch setting تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
pitch speed حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
track pitch گام شیار درجه شیار
variable pitch جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
winding pitch گام سیم پیچی
perfect pitch رجوع شود به pitch absolute
pitch wheel چرخکوککردن
fever pitch فوقالعادههیجانانگیز
To pitch a tent. چادر زدن
pitch a tent <idiom> چادرزدن
pitch-and-toss شیر یا خط
track pitch فاصله شیار
tooth pitch گام شیار
pole pitch گام قطب
reverse pitch گام معکوس
rivet pitch فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
standard pitch گام استاندارد
theoretical pitch گام تئوریک
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
to pitch on one's head از سر پرت شدن
to queer the pitch for any one نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
tooth pitch گام دندانه
pitch dark سیاه
pitch black خیلی سیاه
diametral pitch گام قطری
dot pitch فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
dot pitch درجه نقطه
effective pitch گام موثر
feed pitch گام پیش بری
feathering pitch گام فدر
fractional pitch گام کسری
full pitch گام پر
cyclic pitch گام دورانی
coil pitch گام پیچک
pitch-black قیرگون
pitch-black خیلی سیاه
absolute pitch زیر و بمی مطلق
back pitch گام خور پیچک
base pitch فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
character pitch pica
character pitch type elite
pitch black قیرگون
full pitch پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
geometric pitch گام هندسی
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
pitch and toss نوعی بازی شیر یاخط
pitch control کنترل سیستم مرکب درهلیکوپتر
pitch and toss بازی بیخ دیواری
pitch cap کلاه زفت
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
pitch circle دایره گام
pitch coal ذغال سنگ قیری
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
pitch a yarn قصه گفتن
grid pitch گام شبکه
mineral pitch اسفالت
pitch dark قیرگون
pitch dark تاریک
mineral pitch قیر معدنی
nominal pitch گام اسمی
character pitch تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
pitch control کنترل گام ملخ
controllable pitch propeller ملخ با گام قابل کنترل
adjustable pitch propeller ملخ با گام قابل کنترل
coal tar pitch قیر ذغال سنگ
pitch of armature winding گام پیچک
tough pitch copper مس چقرمه
collective pitch control کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
cyclic pitch control کنترل گام دورانی
fixed pitch propeller ملخ با گام ثابت
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
coal tar pitch قیر قطران ذغال سنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com