Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 104 (6 milliseconds)
English	Persian
plain sailing	پیشرفت بدون مانع
Other Matches
sailing	کشتیرانی
sailing	قایقرانی با قایق بادی
sailing	گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
sailing	پارچه بادبانی سفر دریایی
sailing master	افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
points of sailing	نقاطقایقسواری
sailing date	تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
sailing boat	قایق بادبانی
sailing boats	قایق بادبانی
sailing directions	راهنمای دریایی book pilot : syn
sailing ship	کشتیمسافریاباربری
send sailing	مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
sailing free	باد ازاد
sailing orders	دستور کشتی رانی
sailing orders	دستور حرکت
sailing vessel	کشتی بادبانی
auxiliary sailing vessel	کشتی بادی موتوردار
plain	تخت
plain	ساده پوست کنده
plain	شکوه
plain	بدقیافه
plain	میدان یا محوطه جنگ
plain	رک وساده
plain	دشت هامون
plain	جلگه
plain	ساده
plain	اشکار
plain	واضح
plain	صاف برابر
plain	هموار
plain	شکوه کردن
plain	دشت
plain	میدان
plain	غیر رسمی جلگه
plain	لباس غیرنظامی
plain	مسطح
plain	پهن
plain spoken	یر راست
plain spoken	رک
plain vertical	خط افق
plain spoken	رک گو
plain paper	کاغذ بی نقش
plain rib	تیغه ساده
plain vertical	سطح افق
plain spoken	بی پرده
plain text	متن کشف
plain text	پیام کشف
plain text	متن واضح و اشکار
plain weave	بافت ساده
plain flour	آردخالص
plain design	طرح بدون نقش و نگاره
plain design	طرح کف ساده
plain weave	بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
as plain as a pikestaff <idiom>	مثل شیربرنج [قیافه]
plain chocolate	شکلاتخالص
plain weave	پارچه ساده بافت
plain pole	پایهمسطح
outwash plain	آبشستهشدهبینمک
abyssal plain	جلگهژرف
strand plain	کران دشت
plain weave	بافت حصیری
plain clothes	ساده پوش
plain concrete	بتن معمولی
plain component	متن یا قسمت کشف یک پیام رمز
in plain english	به انگلیسی ساده
plain bearing	یاتاقان ساچمهای
plain bearing	یاتاقان تخت
in plain english	پوست کنده
flood plain	دشت سیلابی
plain washer	واشر تخت
flat plain	دشت هموار
plain speaking	رک گویی
plain-clothes	غیر نظامی پوش
plain-clothes	ساده پوش
plain clothes	غیر نظامی پوش
plain concrete	بتن بدون ارماتور
plain concrete	بتن غیرمسلح
plain coordinates	مختصات افقی
plain paper	کاغذ ساده
plain hearted	بی تزویر
plain hearted	ساده دل
plain grinder	دستگاه چرخ سمباده مدور
plain flap	فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
plain flap	فلپ ساده
plain dress	لباس غیر نظامی
plain dealing	بیرپا
plain dealing	بازی
plain dealing	سودای درست
plain dealing	معامله راست حسینی راست باز
plain dealing	درست
plain dealing	راست
plain coordinates	مختصات مسطحه
plain clothes man	کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
balanced plain weave	بافت ساده یک رو یک زیر
balanced plain weave	گلیم باف فرش
plain gypsum lath	[توفان سنگ و گچ مسطح]
This is plain highway robbery .	این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
Plain food (dress).	غذا ( لباس ) ساده
plain milling cutter	دستگاه فرز غلطکی
plain carbon steel	فولاد کربن غیرالیاژی
regular weave [plain]	بافت معمولی و ساده
plain carbon tool steel	فولاد ابزار غیرالیاژی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com