Dictiornary-Farsi | plane iron | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
plane iron	تیغ رنده
plane iron	تیغه نجاری


Search result with all words

backing iron of plane	پشت تیغ
Other Matches

to plane a way or down	بارنده صاف کردن
plane	رویه هموار
plane	سطح صاف
plane	سطح هموار
plane	سطح تراز مسطح
plane	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane	رنده
plane	افقی سطح افق افقی کردن
plane	صاف هواپیما
z-plane	صفحه مختلط [ریاضی]
plane	رنده کردن
plane	با رنده صاف کردن
plane	صاف کردن پرواز
plane	جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane	هموار
plane	صاف مسطح
plane	مسطح
plane	سطح مستوی
plane	صفحه
plane	هواپیما
plane angle	زاویه مستوی
objective plane	افق هدف
objective plane	سطح افق هدف
normal plane	صفحه قائم
normal plane	توزیع نرمال
moulding plane	رنده ابزار
middle plane	صفحه میانتار
map plane	سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
jointing plane	رنده بلند
plane as a pikestaff	مانند آفتاب روشن
plane director	نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane geometry	هندسه مسطحه
plane of departure	سطح قائم تیر
plane of departure	سطح قائم مسیر گلوله
plane of bending	صفحه خمش
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
plane of asymmetry	سطح انحراف مسیر
plane knife	تیغه رنده
plane of fire	سطح تیر
plane guard	ناو نجات
plane guard	ناوگارد نجات
plane of fire	افق مسیرتیراندازی
jointing plane	رنده دستگاه
jack plane	رنده درشت تراش
horizontal plane	صفحه عرضی
horizontal plane	صفحه افقی
hand plane	رنده کردن دستی
gyro plane	سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
grooving plane	رنده شیار
grooving plane	رنده کام کنی
glide plane	سطح لغزش
frontal plane	سطح تاجی
focal plane	صفحه کانونی
focal plane	افق کانونی
focal plane	افق مار بر کانون عدسی
datum plane	سطح مبنای اب دریا
transverse plane	صفحه افقی
transverse plane	صفحه عرضی
jack plane	رنده بزرگ
jack plane	رنده دستگاه
oblique plane	سطح مورب
into plane service	تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
inclined plane	سطح مورب
inclined plane	سطح شیبدار
inclined plane	سطح شیب دار
incline plane	غفلت گاه
incline plane	سطح مایل
plane of incidence	صفحه تابش
incidence plane	صفحه تابش
image plane	سطح تصویر
datum plane	افق مبنا
plane projection	طرحمسطح
plane figure	شکل مسطح
diving plane	پرهزیردریایی
torpedo plane	هواپیمای اژدر افکن
toothing plane	رنده خط گیری
toothing plane	رنده خشخاش
tooth plane	رنده دندانه دار
this line is p to that plane	این خط نسبت به ان سطح عموداست
symmetry plane	صفحه تقارن
stick plane	رنده با تیغه گرد
To board a plane.	سوار هواپیما شدن
What time does the plane take off?	چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
plane [Platanus]	درخت چنار
passenger plane	هواپیمای مسافربری
scheduled plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
complex plane	صفحه مختلط [ریاضی]
stick plane	رنده میله دار
smoothing plane	رنده دو تیغ
rabbet plane	رنده دو راهه
polarization plane	صفحه قطبش
plane wave	موج مسطح
plane wave	موج صفحهای
plane table	سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane polarized	تابشهای الکترومگنتیک
plane of symmetry	صفحه تقارن
plane of symmetry	سطح تقارن
plane of site	سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane of rotation	سطح دوران
plane of reflection	صفحه بازتاب
rabbet plane	رنده کام کنی
reflection plane	صفحه بازتاب
reflection plane	صفحه انعکاس
smoothing plane	رنده پرداخت
smooth with the plane	رنده کردن
smooth plane	رنده صاف کاری
slip plane	سطح لغزش
slant plane	صفحه مسیر هدف
sea plane	هواپیمایی دریایی
sash plane	رنده بغل
sagittal plane	صفحه سهمی
routing plane	رنده تهرند
rolling plane	صفحه غلطشی
plane of fire	سطح مبنای مسیر تیراندازی
datum plane	سطح مبنای ارتفاع
rebate plane	رنده کام کنی
crystal plane	صفحه بلور
crystal plane	سطح بلوری
bedding plane	بستره
crystal plane	سطح کریستالی
compass plane	رنده سینه
crossing plane	سطح تقاطع
chord plane	صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
cross plane	رنده کردن
cleavage plane	سطح مرزی
cutting plane	صفحه برش
core plane	صفحه چنبره ها
attack plane	هواپیمای تک
routing plane	رنده کفرند
air plane	طیاره
dado plane	رنده کام کنی
plane tree	درخت چنار
air plane	هواپیما
adjustable plane	رنده درجه دار
back plane	یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
battle plane	هواپیمای جنگی
negative photo plane	افق شیشه عکاسی
negative photo plane	سطح افق شیشه عکس
meteorological datum plane	ایستگاه مبنای هواسنجی
inclined shear plane	سطح برش مایل
plane of mirror symmetry	صفحه تقارن اینهای
mirror plane of symmetry	صفحه تقارن اینهای
plane polarized light	نور قطبیده مسطح
plane table map	نقشه مسطحه عوارض نما
focal plane shutter	صفحهروم دریچهعدسی
body of carpenter's plane	کوله رنده نجاری
plane sinusoidal wave	موج سینوسی صفحهای
to bring to the same plane [height]	به یک صفحه [بلندی] آوردن
scheduled service plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
to miss a flight [plane]	پرواز [خود] را از دست دادن
The plane to ... departs at ... o'clock.	هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
european type plane	رنده فرنگی
high focal plane buoy	ارتفاعکانونیپروانهراهنمایشناور
no. 6 iron	آهنشماره6
no. 5 iron	آهنشماره5
no. 4 iron	آهنشماره4
no. 3 iron	آهنشماره3
do not iron	اتونکشید
iron	اهن
May I have an iron?	ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
it is mostly iron	بیشتر
iron	اطو
iron	اتو
iron	اتو کردن
it is mostly iron	اهن است
no. 7 iron	آهنشماره7
no. 8 iron	آهنشماره8
no. 9 iron	آهنشماره9
iron	چوب سرباریک اهنی مثل چوب شماره 21 گلف
iron	اتوزدن
iron	Fe :symb
will of iron <idiom>	اراده آهنین داشتن
iron out <idiom>	روی چیزی کار کردن
an iron	اتو
An iron wI'll.	اراده آهنین
iron	اهن پوش کردن
non-iron	لباسیکهنیازبهاتوکشیندارد
oxide of iron	خاک سرخ
an iron nail	میخ اهنی
an iron nail	میخ اهن
angle iron	اهن نبشی
remelt iron	اهن دو بار ذوب شده
iron mongery	اهن الات
pig iron	اهن خام
cast iron	چدن
oxide of iron	زنگ اهن
back iron	بن فشار
refined iron	اهن تصفیه شده
ramming iron	کوب
bog iron	اهن خلاش
brand iron	داغ اهن
firing iron	داغ اهن
pig iron	اهن توده
pig iron	چدن خام
pig iron	شمش چدن
cast iron	چدن ریزی
marking iron	داغ اهن
pig iron	اهن کوره قالگری لخته اهن
paring iron	سم تراش
cast iron	چدنی