English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
plane table سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
Search result with all words
plane table map نقشه مسطحه عوارض نما
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table . با مشت کوبیدن روی میز
to plane a way or down بارنده صاف کردن
plane رنده
plane افقی سطح افق افقی کردن
plane صاف هواپیما
plane سطح صاف
plane سطح هموار
plane سطح تراز مسطح
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane رویه هموار
plane مسطح
z-plane صفحه مختلط [ریاضی]
plane صفحه
plane هواپیما
plane رنده کردن
plane با رنده صاف کردن
plane صاف کردن پرواز
plane جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane هموار
plane صاف مسطح
plane سطح مستوی
plane of bending صفحه خمش
rabbet plane رنده کام کنی
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
plane of departure سطح قائم تیر
plane of fire سطح تیر
plane of fire افق مسیرتیراندازی
plane of asymmetry سطح مسیر لغزش انحرافی
plane of asymmetry سطح انحراف مسیر
plane knife تیغه رنده
plane iron تیغه نجاری
plane iron تیغ رنده
plane guard ناو نجات
plane guard ناوگارد نجات
plane geometry هندسه مسطحه
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of reflection صفحه بازتاب
plane of rotation سطح دوران
cutting plane صفحه برش
crystal plane صفحه بلور
crystal plane سطح بلوری
rebate plane رنده کام کنی
rabbet plane رنده دو راهه
datum plane سطح مبنای ارتفاع
datum plane افق مبنا
datum plane سطح مبنای اب دریا
polarization plane صفحه قطبش
plane wave موج مسطح
crystal plane سطح کریستالی
crossing plane سطح تقاطع
plane polarized تابشهای الکترومگنتیک
plane of symmetry صفحه تقارن
plane of symmetry سطح تقارن
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
dado plane رنده کام کنی
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
horizontal plane صفحه عرضی
transverse plane صفحه افقی
transverse plane صفحه عرضی
image plane سطح تصویر
jointing plane رنده بلند
plane as a pikestaff مانند آفتاب روشن
incidence plane صفحه تابش
plane of incidence صفحه تابش
incline plane سطح مایل
incline plane غفلت گاه
inclined plane سطح شیب دار
inclined plane سطح شیبدار
inclined plane سطح مورب
jointing plane رنده دستگاه
jack plane رنده درشت تراش
jack plane رنده بزرگ
jack plane رنده دستگاه
horizontal plane صفحه افقی
hand plane رنده کردن دستی
plane angle زاویه مستوی
focal plane افق مار بر کانون عدسی
focal plane افق کانونی
focal plane صفحه کانونی
oblique plane سطح مورب
objective plane افق هدف
frontal plane سطح تاجی
objective plane سطح افق هدف
normal plane صفحه قائم
normal plane توزیع نرمال
moulding plane رنده ابزار
glide plane سطح لغزش
grooving plane رنده کام کنی
grooving plane رنده شیار
middle plane صفحه میانتار
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
cross plane رنده کردن
plane figure شکل مسطح
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
plane tree درخت چنار
toothing plane رنده خط گیری
toothing plane رنده خشخاش
tooth plane رنده دندانه دار
this line is p to that plane این خط نسبت به ان سطح عموداست
plane wave موج صفحهای
diving plane پرهزیردریایی
symmetry plane صفحه تقارن
adjustable plane رنده درجه دار
plane projection طرحمسطح
To board a plane. سوار هواپیما شدن
What time does the plane take off? چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
passenger plane هواپیمای مسافربری
scheduled plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
complex plane صفحه مختلط [ریاضی]
plane [Platanus] درخت چنار
air plane هواپیما
air plane طیاره
stick plane رنده با تیغه گرد
reflection plane صفحه انعکاس
smooth plane رنده صاف کاری
chord plane صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
routing plane رنده تهرند
compass plane رنده سینه
routing plane رنده کفرند
sagittal plane صفحه سهمی
sash plane رنده بغل
rolling plane صفحه غلطشی
cleavage plane سطح مرزی
slip plane سطح لغزش
slant plane صفحه مسیر هدف
reflection plane صفحه بازتاب
core plane صفحه چنبره ها
stick plane رنده میله دار
smoothing plane رنده دو تیغ
smoothing plane رنده پرداخت
attack plane هواپیمای تک
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
sea plane هواپیمایی دریایی
battle plane هواپیمای جنگی
bedding plane بستره
smooth with the plane رنده کردن
The plane to ... departs at ... o'clock. هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
inclined shear plane سطح برش مایل
to miss a flight [plane] پرواز [خود] را از دست دادن
scheduled service plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
plane polarized light نور قطبیده مسطح
to bring to the same plane [height] به یک صفحه [بلندی] آوردن
european type plane رنده فرنگی
negative photo plane افق شیشه عکاسی
negative photo plane سطح افق شیشه عکس
body of carpenter's plane کوله رنده نجاری
plane of mirror symmetry صفحه تقارن اینهای
mirror plane of symmetry صفحه تقارن اینهای
focal plane shutter صفحهروم دریچهعدسی
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
backing iron of plane پشت تیغ
plane sinusoidal wave موج سینوسی صفحهای
high focal plane buoy ارتفاعکانونیپروانهراهنمایشناور
the f. of a table باید
table look up جستجوی جدول
inner table میزداخلی
table saw تابلونمایشگر
table look up مراجعه به جدول
under the table <idiom> زیرمیزی
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
look up table جدول مراجعهای
table لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table در فهرست نوشتن
get table دست یافتنی
table روی میز گذاشتن
table معوق گذاردن
table از دستور خارج کردن
table فهرست
table لیست
table لوح جدول
table کوهمیز
table مطرح کردن
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
two way table جدول دو سویی
table به صورت جدول دراوردن
table به جدولی انتقال دادن
table میزبازی
table تو گذاردن
table مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table جدول
table خوان
table سفره
table طرح کردن
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
the f. of a table بطوریکه
table میز
get table بدست اوردنی
table لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
virtual table جدول مجازی
type table نوع جدول سازمان
periodic table جدول دورهای
periodic table جدول تناوبی
vigenere table جدول رمز وی گنر
type table نوع جدول تیر
truth table دو مقدار
truth table در جبر بولی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com