English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English Persian
planning guidance راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
Other Matches
guidance راهنمایی
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
guidance دستورالعمل راهنما
guidance راهنمای طرح ریزی راهنمایی
guidance رهنمود
guidance راهنما رهبری
guidance هدایت
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
inertial guidance سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
celestial guidance سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
educational guidance راهنمایی اموزشی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
vocational guidance راهنمایی شغلی
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
pathfinder guidance هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
laser guidance سیستم هدایت لیزری
laser guidance هدایت لیزری بمب یا موشک
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
stellar guidance سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
turn off guidance راهنمای تاکسی کردن هواپیما
turn off guidance هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
child guidance clinic درمانگاه راهنمایی کودک
active homing guidance هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
planning زمینه سازی
planning طرح ریزی
planning طراحی
planning نقشه کشی
planning طرحریزی طرح نقشه
overall planning برنامه ریزی کلی
planning سازماندهی نحوه انجام کاری
planning <adj.> برنامه ریزی
planning horizon مدت برنامه ریزی
national planning برنامه ریزی ملی
planning factor معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning directive دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning cycle دوره برنامه ریزی
optimal planning برنامه ریزی بهینه
planning comission هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
sectoral planning برنامه ریزی بخشی
optimal planning برنامه ریزی مطلوب
spatial planning امایش سرزمین
planning horizon افق برنامه ریزی
state planning برنامه ریزی دولتی
social planning برنامه ریزی اجتماعی
rural planning برنامه ریزی روستائی
regional planning برنامه ریزی منطقهای
project planning نقشه کشی ساختمان
product planning برنامه ریزی محصولات
production planning برنامه ریزی تولید
population planning برنامه ریزی جمعیت
planning system نظام برنامه ریزی
planning staff ستاد طرح ریزی کننده
planning principles اصول برنامه ریزی
planning organization سازمان برنامه
planning model الگوی برنامه ریزی
system planning طرح ریزی سیستم
town planning شهرسازی
development planning برنامه ریزی توسعه
decentralized planning برنامه ریزی غیر متمرکز
corporate planning برنامه ریزی شرکت
consolidated planning برنامه ریزی تلفیقی
comprehensive planning برنامه ریزی جامع
centralized planning برنامه ریزی متمرکز
central planning برنامه ریزی مرکزی
centeralized planning برنامه ریزی متمرکز
career planning طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
career planning طرح ریزی مشاغل
agricultural planning برنامه ریزی کشاورزی
adhoc planning برنامه ریزی روزمره
family planning تنظیم خانواده
family planning برنامه ریزی خانواده
planning permission اجازه عمران و ابادی اراضی
directive planning برنامه ریزی هدایت شده
economic planning برنامه ریزی اقتصادی
manpower planning برنامه ریزی نیروی انسانی
imperative planning برنامه ریزی اجباری
generalized planning برنامه ریزی تعمیم یافته
fire planning طرح ریزی اتش
financial planning برنامه ریزی مالی
fire planning طرح ریزی کردن اتش
educational planning برنامه ریزی اموزشی
military planning process مراحل طرح ریزی نظامی
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
materials requirements planning برنامه ریزی مواد مورد نیاز
material requirements planning برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
planning programming budgetting system
basic planning guide راهنمای اولیه طرح ریزی
long run planning برنامه ریزی بلند مدت
inter sectoral planning برنامه ریزی بین بخشی
short run planning برنامه ریزی کوتاه مدت
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
medium term planning برنامه ریزی میان مدت
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
production resource planning برنامه ریزی منابع تولید
production planning and control برنامه ریزی و کنترل تولید
financial planning system سیستم برنامه ریزی مالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com