Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (7 milliseconds)
English
Persian
plaster background
دورنمای گچ کاری
plaster background
مایه گچ کاری سفیدکاری ساختمان
Other Matches
plaster
خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
plaster
گچ کاری کردن اندود
plaster
اندود کردن
plaster
مشمع انداختن روی
plaster
ضمادانداختن
plaster
گچ مالیدن
plaster
گچ زدن
plaster
دیوار را با گچ و ساروج اندود کردن
plaster
گچ
plaster of Paris
گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
land plaster
گج
plaster casts
ریخته گری گچی
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
plaster casts
قالبگیری گچی
plaster casts
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
plaster cast
ریخته گری گچی
plaster finish
اندود گچ
plaster cast
قالبگیری گچی
plaster cast
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
plaster of Paris
گچ مجسمه سازی
plaster of Paris
گچ زنده
plaster of Paris
گچ پاریس
sticking plaster
مشمع چسب دار مخصوص روی زخم
lime plaster
اندود اهک
mustard plaster
مشمع خردل
to plaster any one with praise
تعریف زیادبار کسی کردن
to plaster any one with praise
کسیرا زیاد ستودن
plaster stone
سنگ گچ
plaster works
گچبری
plaster works
گچکاری
plaster work
گچکاری
plaster powder
گچ نرم
plaster bat
گچلعابمخصوصفروفسفالی
plaster powder
گرد گچ
plaster charge
خرج شراپنل
plaster lime
اهک اندودکاری
plaster charge
خرج انفجاری افشان
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
صبر,درمان هر دردیست .
My left leg is in plaster .
پای چپ؟ را گچ گرفته اند
plaster cutting knife
کارد گچبری
render plaster on the wall
اندود کردن
render plaster on the wall
گچ مالیدن
plaster of clay and straw
کاهگل
plaster of lime and ashes
ساروج
smooth plaster surface
پاکیزه کردن
We know very little about his background.
ازسوابق او اطلاع کمی در دست است
background
فعالیت ارتباط دادهای
background
اصلی است
background
فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
background
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
background
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
background
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
background
کار با حق تقدم پایین
background
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
background
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
background
رنگ صفحه تصویرکامپیوتر.
background
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background
زمینه
background
پس زمینه
background
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
background
دورنمای عقب
background
تجربه
background
نهانگاه
background
سابقه
background
دورنما
background
معلومات قبلی
background noise
صدای پس زمینه
background sound
موزیک متن
background music
موزیک متن
background sound
موسیقی متن
background music
موسیقی متن
background sound
موسیقی پس زمینه
background music
موسیقی پس زمینه
background noise
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background processing
پردازش زمینهای
background process
فرایندهای پس زمینه
background printing
چاپ پس زمینه
background noise
اختلال پس زمینه
background communication
ارتباط پس زمینه
background noise
پارازیت
background noise
اصوات مزاحم
background noise
همهمه
background level
الودگی متن الودگی زمینه
background level
تراز زمینه
background job
program background
background current
جریان زمینه
background count
عکس العمل تشعشع
background processing
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
background processing
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
background reflection
بازتاب زمینهای
family background
پیشینه خانوادگی
display background
زمینه نمایش
background recalculation
محاسبه مجدد پس زمینه
background radiation
تابش زمینه
background radiation
تشعشعات هستهای محیطی تشعشعات محیطی
background program
برنامه پس زمینهای
background program
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
background program
برنامه زمینهای
This painting has a green background.
زمینه این تابلو سبز است
continuous background radiation
تابش زمینهای پیوسته
signal background plate
صفحهپشتعلامت
cosmic microwave radiation background
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com