Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 102 (6 milliseconds)
English	Persian
plaster works	گچکاری
plaster works	گچبری
Other Matches
plaster	گچ کاری کردن اندود
plaster	اندود کردن
plaster	مشمع انداختن روی
plaster	ضمادانداختن
plaster	گچ مالیدن
plaster	خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
plaster	گچ
plaster	دیوار را با گچ و ساروج اندود کردن
plaster	گچ زدن
plaster finish	اندود گچ
plaster charge	خرج انفجاری افشان
plaster background	مایه گچ کاری سفیدکاری ساختمان
plaster background	دورنمای گچ کاری
mustard plaster	مشمع خردل
plaster charge	خرج شراپنل
plaster lime	اهک اندودکاری
plaster bat	گچلعابمخصوصفروفسفالی
to plaster any one with praise	کسیرا زیاد ستودن
lime plaster	اندود اهک
plaster powder	گچ نرم
land plaster	صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
land plaster	گج
to plaster any one with praise	تعریف زیادبار کسی کردن
plaster powder	گرد گچ
plaster cast	گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
plaster of Paris	گچ زنده
plaster of Paris	گچ مجسمه سازی
plaster work	گچکاری
plaster of Paris	گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
plaster cast	قالبگیری گچی
plaster cast	ریخته گری گچی
plaster casts	گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
plaster casts	قالبگیری گچی
plaster of Paris	گچ پاریس
plaster casts	ریخته گری گچی
sticking plaster	مشمع چسب دار مخصوص روی زخم
plaster stone	سنگ گچ
render plaster on the wall	اندود کردن
plaster of lime and ashes	ساروج
plaster cutting knife	کارد گچبری
plaster of clay and straw	کاهگل
smooth plaster surface	پاکیزه کردن
Patience is a plaster for all sores . <proverb>	صبر,درمان هر دردیست .
render plaster on the wall	گچ مالیدن
My left leg is in plaster .	پای چپ؟ را گچ گرفته اند
if it works	اگر بشه
if it works	اگر این کار با موفقیت انجام شود
he works better	او بهتر کار میکند
ex works	تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
in the works <idiom>	درتدارک
ex works	یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
works	کارخانه
poetical works	اثارمنظوم
sewage works {sg}	تصفیه خانه فاضلاب
sewage works	استفادهازفاضلاببهعنوانکود
He works as engineer.	او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
shoot the works <idiom>	از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
works inspector	بازرس کارخانه
works inspector	بازرس کارگاه
temporary works	کارهای موقت
salt works	کارخانه نمک سازی
works superintendent	مدیر کارخانه
preliminary works	کارهای مقدماتی
Construction works .	عملیات ساختمانی
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
poetical works	اثار شعری
poetical works	دیوان شعر
emergency works	کارهای اضطراری
public works	امورعام المنفعه
dye works	کارخانه رنگ سازی
public works	فواید عامه
public works	کارهای ساختمانی همگانی
clerk of the works	استادکار
clerk of the works	سرکارساختمانی
civil works	امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
apple works	اپل ورکس
brick works	اجر سازی
engineering works	کارخانه ماشین سازی
gas works	کارخانه تولید گاز
miscellaneous works	کارهای مختلف
gas works	کارخانه گاز
works of art	کار هنری
microsoft works	مایکروسافت ورکس
lime works	اهکپزی
lead works	کارخانه سرب گدازی
works of art	اثرهنری
incidental works	کارهای اتفاقی
public works	تاسیسات عام المنفعه
brick works	اجر پزی
balance earth works	یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
The works include 4 volumes.	این کتاب چهار جلد است.
civil engineering works	بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
mintster of public works	وزیرکارهای عمومی
mintster of public works	وزیر فوائدعامه
iron and steel works	ذوی اهن و فولاد
gas works tar	قطران کارخانه گاز
road works ahead	جادهدردستاحداثاست
He works in the production section .	درقسمت تولید کار می کند
A series of city improvement works.	یکرشته کارهای عمرانی شهری
He works day and night (round the clock).	روز وشب کارمی کند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com