English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
English Persian
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
Other Matches
keyboard buffer بافر صفحه کلید
dvorak keyboard صفحه کلید دووراک
dvorak keyboard طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
detachable keyboard صفحه کلید جداشدنی
keyboard template الگوی صفحه کلید
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
pedal keyboard صفحهکلیدپدال
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
alphanumeric keyboard صفحه کلید الفماری
azerty keyboard روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود
blind keyboard صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
tactile keyboard صفحه کلید لمسی
treble keyboard صدایزیرصفحهکلید
bass keyboard صفحهدکمهباس
keyboard buffer حافظه موقت صفحه کلید
keyboard enirv دخول صفحه کلیدی
membrane keyboard احساس کننده فشار را فعال میکند
membrane keyboard صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
membrance keyboard صفحه کلید صاف
membrance keyboard صفحه کلید غشایی
maltron keyboard یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
locked up keyboard صفحه کلید قفل شده
keyboard terminal صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
numeric keyboard صفحه کلید عددی
keyboard perforator سوراخ کن صفحه کلیدی
keyboard layout طرح صفحه کلید
keyboard layout جانمایی صفحه کلید
keyboard to tape unit واحد صفحه کلید به نوارمغناطیسی
programmable function keyboard صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
keyboard printing telegraph تلگراف ثبات تکمهای
keyboard send receive صفحه کلید ارسال- پذیرش
keyboard to tape system سیستم صفحه کلید به نوار
keyboard to disk system سیستم صفحه کلید به دیسک
pressure sensitive keyboard صفحه کلید حساس به فشار
keyboard to disk unit واحد صفحه کلید به دیسک
plastic نرم
plastic خمیری نرم
plastic خمیری مومینه
plastic ناکشسان پلاستیک
plastic شکل پذیر
plastic خرج خمیری شکل پلاستیکی
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
plastic پلاستیک مجسمه سازی
plastic ماده پلاستیکی
plastic پلاستیک
plastic خمیری شکل
plastic قالب پذیر
bubble جوشیدن
bubble قلقل زدن
bubble حباب براوردن
bubble بیان کردن حباب
bubble خروشیدن جوشاندن
bubble گفتن
bubble حباب
bubble help خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
bubble ابسوار
bubble اندیشه پوچ
plastic bombs بمب پلاستیکی
plastic bomb بمب پلاستیکی
plastic clay خاک رس پر مایه
plastic bomb بمب خمیری
plastic bombs بمب خمیری
plastic bullet گلولهپلاستیکیکهبرایزخمیکردن
copper to plastic مسقالبشده
steel to plastic فولاددرپلاستیک
plastic case جایپلاستیکی
thermosetting plastic پلاستیک ترموسیتینگ
plastic bullet افرادبکارمیرود
plastic deformation تغییر شکل خمیری
plastic paint رنگ پلاستیکی
plastic mortar ملات خمیری
plastic limit حد خمیری
plastic spray رنگ پاشیدنی پلاستیکی
plastic spray رنگ درزگیر یا روکش پلاستیکی
plastic zone منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
plastic zone منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
plastic industry صنعت پلاستیک
plastic insulator عایقپلاستیکی
plastic explosive مادهانفجاری
plastic arts صنایع پلاستیکی یا قالبی
plastic analysis محاسبه درمحیط خمیری روش واکافت خمیری فراکافت خمیری
plastic consistency پایداری خمیری
plastic surgery جراحی ترمیمی و زیبایی
plastic surgery جراحی پلاستیک
bubble memory مین فرفیت بالا
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
bubble point نقطه جوش
bubble sextant سکستانت مایعی
bubble baths وان پر کف و معطر شده
bubble baths مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble bath وان پر کف و معطر شده
bubble bath مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble memory حافظه حبابی
bubble jock بوقلمون نر
bubble horizon ابرشکافدار
bubble level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
Burst sb's bubble <idiom> تو ذوق کسی زدن
hubble-bubble قلیان
bubble gum ادامس بادکنکی
bubble cap فنجانک حباب
bubble chamber اتاقک حباب
bubble horizon افق نمایان از زیر ابر
bubble and squeak خوراک کلم و سیب زمینی سرخ شده
to prick the bubble مشت کسیرا باز کردن
gas bubble حباب گاز
hubble bubble غلیان
hubble bubble قلیان
bubble tray بشقابک حباب
hubble bubble شلوغ
bubble tower برج تقطیر
bubble sorting جور کردن حبابی
bubble sort سورت حبابی
bubble sort مرتب کردن حبابی
bubble tower برج حباب
soap bubble حباب کف صابون
to prick the bubble باد کسی را خوابانیدن
to bubble over with wrath خروشیدن
to bubble over with wrath جوش زدن
bubble sort جور کردن حبابی
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
soap bubble چیزجالب وزود گذر
laminated plastic material ماده پلاستیک متورق
laminated plastic material ماده فشرده متورق
plastic metal deformation تغییر شکل خمیری فلز
wet clay is plastic گل رس نرم که شکل پذیر است
high explosive plastic گلوله پلاستیکی سوختار شدید
plastic refractory clay گل نسوز چسب دار
plastic-coated chipboard تختهپلاستیکیشکل
synthetic plastic material ماده پلاستیکی مصنوعی
resistance to plastic deformation مقاوم در برابر تغییر شکل
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
magnetic bubble memory حافظه حبابی مغناطیسی
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble. حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com