English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
plate glass شیشه لوحی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
Other Matches
looking glass ایینه
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
glass لیوان یخ
glass زجاج
looking-glass ائینه
looking glass self خود ایینهای
looking glass اینه
to f. glass شیشه گری کردن
glass دستگاه بارومتر
glass صیقلی کردن
glass عدسی
glass شیشه
glass ابگینه
glass لیوان
glass گیلاس جام
glass استکان
glass ایینه شیشه دوربین
glass شیشه ذره بین عدسی
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
glass شیشه گرفتن
glass عینک
glass الت شیشهای
glass شیشه الات
colored glass شیشه رنگی
hand glass ایینه
glass vessels فروف شیشهای
granulated glass شیشه اج دار
glass wool پشم شیشه
glass ware فروف شیشه
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
crown glass شیشه گردیاچرخی
crystal glass بلور
granulated glass شیشه دان دان
cupping glass شاخ حجامت
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
hand glass کوچک دسته دار
hand glass ساعت شنی
hard glass شیشه سخت
burning glass ذره بین
measuring glass پیمانه
measuring glass درجه دار
minute glass ساعت ریگی دقیقهای
mirror glass شیشه اینه
muscovy glass سنگ طلقی
muscovy glass شیشه معدنی
night glass دوربین شب
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass عینک جوشکاری
watch glass شیشه ساعت
he is blowing glass شیشه را با فوت درست کردن
cast glass شیشه ریخته گی
cast glass شیشه جام ریختگی
hour glass ساعت ریگی
lead glass شیشه سربی
lime glass شیشه اهکی
liquid glass شیشه مایع
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
object glass عدسی شیئی
glass eyed کور
glass blowing شیشه گری
glass blower شیشه گر
gauge glass درجه اب
frosted glass شیشه مات
frosted glass شیشه کدر
focusing glass ذره بین جیبی
flint glass فرف بلور
glass bulb حباب شیشهای
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
glass eye چشم مصنوعی
glass eye چشم شیشهای
glass eye عینک
glass electrode الکترود شیشهای
glass dust خرده شیشه
glass cutter شیشه بر
glass cutter الماس شیشه بری
glass cloth شیشه پاک کن
flint glass بلور
glass eyed بی حالت
glass fibers الیاف شیشه
eye glass عینک دستی
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
glass rod میله شیشهای
glass rule خط کش شیشهای
glass separator میان گیر شیشهای باتری
glass snake نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
glass tube لوله شیشهای
drinking glass فنجان
glass rebate دوراهه شیشه
glass paper کاغذ گلاسه
glass frit شیشه متخلخل
glass house گلخانه
finger glass فرف انگشت شوئی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
field glass دوربین صحرایی
glass jaw ارواره شیشهای
glass jaw بوکسوراسیب پذیر
glass kiln کوره شیشه گری
drinking glass گیلاس
cut glass بلور کریستال
champagne glass گیلاسگردشامپاین
burgundy glass بورگندی
burgundy glass لیوان
hand glass ذره بین
brandy glass گیلاسکنیاک
bordeaux glass گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
beer glass لیوانآبجو
wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wire glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
weather glass هواسنج میزان الهوا
water glass شیشه مایع
water glass لیوان اب
water glass اب شیشه
water glass شیشه محلول
tempered glass شیشه ابداده
cocktail glass لیوانمخصوصمشروب
glass cover پوشششیشهای
stained glass شیشه کاری منقوش
magnifying glass ذره بین
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
a glass of water یک لیوان آب
stained glass شیشه بندی منقوش
glass fibre فایبرگلاس
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
liqueur glass جام لیکور
hock glass جام پایهبلند
glass sphere گویشیشهای
glass slide اسلایدشیشهای
glass roof سقفشیشهای
glass dome برآمدگیشیشهای
stined glass شیشه رنگی
spy glass تلسکپ یادوربین کوچک
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
safety glass شیشه ایمنی
obscured glass شیشه تار
safety glass عینک ایمنی
rolled glass شیشه نورد خورده
rain glass میزان الهوا
rain glass میزان سنج
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
pier glass ایینه قدی
ornamental glass شیشه تزئینی
opera glass دوربین مخصوص اپرا
bell glass مردنگی
obscured glass شیشه مات
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه اطمینان
spun glass شیشه تاب خورده
soluble glass شیشه مایع
soluble glass سدیم سیلیکات
spun glass شیشه ریسیده
opaque glass شیشه کدر
sight glass شیشه مرئی
sheet glass شیشه ورقی
sheet glass شیشه جام
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
security glass شیشه نشکن
objective glass عدسی شیئی
security glass شیشه ایمنی
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
He emptied the glass to the last drop . لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
black glass bottle بطری
black glass bottle بطلی
Empty this glass of water. این لیوان آب راخالی کن
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
glass membrance electrode الکترود شیشه غشایی
rough cast glass شیشه خام
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
glass-lined tank مخزنکوچکشیشهای
white wine glass جام مشروبسفید
The glass is full of water. لیوان پر از آب است
glass-fronted display cabinet بوفه
octal glass type tube لامپ الکترونی هشت پایهای
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
L-plate تحتتعلیم
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
a plate یک بشقاب
plate ورقه اهن
plate ورقه
plate زره
plate تسمه
plate کلیشه
plate شیشه
plate اب دادن
plate نعل اسب
plate پلیت
plate زره پوش کردن
plate روپوش دادن
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate ورقه تنکه
plate لوحه
plate صفحه اند
plate روکش کردن
plate لوح
plate لوحه روکش
plate پلاک
plate بقدر یک بشقاب
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate قاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com