Dictiornary-Farsi | plate of a capacitor | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
plate of a capacitor	جوشن خازن


Search result with all words

plate capacitor	خازن صفحهای
Other Matches

most capacitor	خازن ماس
capacitor	وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
capacitor	تا دو هفته نیرو فراهم کند.
capacitor	وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
capacitor	عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
capacitor	فرف
capacitor	خازن [فیزیک] [مهندسی]
capacitor	خازن
capacitor	انباره
capacitor	ذخیره کننده برق خازن
capacitor	باطری
air capacitor	خازن هوایی
capacitor storage	حافظه خازنی
capacitor store	انباره خازنی
suppression capacitor	خازن پارازیت گیر
vernier capacitor	خازن ورنیهای
capacitance of a capacitor	برق پذیری خازن
ceramic capacitor	خازن سفالی
blocking capacitor	نوعی خازن
variable capacitor	خازن متغیر
capacitance of a capacitor	فرفیت خازن
calibration capacitor	خازن کالیبراسیون
bypass capacitor	خازن شنتی
trimmer capacitor	خازن نیم متغیر
tubular capacitor	خازن لولهای
variable capacitor	خازن گردان
capacitor loudspeaker	بلندگوی خازنی
capacitor motor	موتور خازنی
comperssion capacitor	خازن متراکم
dual capacitor	خازن دوبل
fixed capacitor	خازن ثابت
gang capacitor	خازن واریابل
gang capacitor	چندکاره
grid capacitor	خازن شبکه
ideal capacitor	خازن ایده ال
input capacitor	خازن ورودی
input capacitor	خازن اولیه
paper capacitor	خازن کاغذی
mica capacitor	خازن میکایی
filter capacitor	خازن صافی
multiple capacitor	خازن چندگانه
mica capacitor	خازن میکا
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
series capacitor	خازن سری
shunt capacitor	خازن موازی
coupling capacitor	خازن اتصال
coupling capacitor	خازن جفت ساز
electrolytic capacitor	خازن الکتریکی
electrolytic capacitor	خازن الکترولیتی
electrolytic capacitor	خازن الکترولیت
shunt capacitor	خازن شنت خازن موازی شده فرعی
low loss capacitor	خازن با تلفات دی الکتریک کم
high voltage capacitor	خازن فشار قوی
high tension capacitor	خازن فشار قوی
gas filled capacitor	خازن گازی
high potential capacitor	خازن فشار قوی
capacitor intel filter	شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
anti interference capacitor	خازن ضد تداخل
grid blocking capacitor	خازن شبکه
heavy current capacitor	خازن جریان قوی
capacitor discharge ignition	سیستم احتراق با انرژی زیاد
high tension electrolytic capacitor	خازن الکترولیت فشار قوی
capacitor start induction motor	موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
plate	ورقه اهن
Could we have a plate please?	ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
L-plate	تحتتعلیم
plate	روپوش دادن
plate	زره پوش کردن
plate	اب دادن
plate	زره
plate	ورقه
plate	متورق کردن
a plate	یک بشقاب
plate	نعل اسب
plate	پلیت
plate	شیشه
plate	کلیشه
plate	تسمه
plate	لوحه
plate	ورقه تنکه
plate	پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate	اندودن
plate	: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate	بقدر یک بشقاب
plate	لوحه روکش
plate	صفحه اند
plate	قاب
plate	صفحه
plate	پلاک
plate	روکش کردن
x plate	صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate	:بشقاب
plate	لوح
plate	صفحه فلزی ورقه
plate rectifier	یکسوسازاندی
plate roll	غستگاه نورد صفحه
pattern plate	صفحه مدل
plate rheostat	رئوستای صفحهای
plate spring	فنر بشقابکی
plate strap	تسمه صفحه
positive plate	صفحه مثبت
plate valve	سوپاپ بشقابکی
nickel plate	اب نیکل دادن گالوانیکی
negative plate	صفحه منفی
pole plate	حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
plate basket	سبد قاشق و چنگال
plate rectifier	یکسوساز صفحه
plate layer	متصدی تعمیر خط اهن
plate condenser	خازن صفحهای
plate mark	انگ
plate mark	طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mill	دستگاه فرز غلطکی
plate mill	غستگاه نورد صفحه
plate point	نقطه پلیت
plate press	پرس صفحه باتری
plate clutch	کلاج دیسکی
plate clutch	کلاج صفحهای
plate proof	نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate shears	قیچی ورق بر
plate circuit	مدار صفحه اند
plate mark	نشان عیار
plate puller	انبر صفحه باتری
plate pulsing	ضربه گری صفحه اند
plate rack	جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate girder	تیر ساخته شده از تسمه
wobble plate	دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
double plate	صفحهیدوبله
surface plate	تراز فلزی یا اهنی
escutcheon plate	صفحهروقفلی
foot plate	صفحه پایه
home plate	صفحهبازی
mounting plate	صفحهپایه
needle plate	صفحهسوزنی
pad plate	صفحهلایی
pitcher's plate	صفحهاتصال
plate grid	صفحهمشبک
pressure plate	صفحهنگهدار
reel plate	صفحهقرقرهای
salad plate	بشقابسالادخوری
tally plate	برچسب ازمایش
dinner plate	بشقابپلوخوری
wobble plate	صفحه جنبان
water plate	بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
wall plate	زیرسری
book plate	برچسب کتاب
license plate	نمرهی اتومبیل
license plate	پلاک
union plate	صفحه چند چشمی
absorbing plate	صفحه جاذب
armoured plate	ورقهزرهی
tin plate	حلبی
tie plate	بالشتک ریل
theoretical plate	بشقابک نظری
tally plate	برچسب تست
side plate	پیشدستی
sill plate	صفحهپایه
There is a plate missing.	یک بشقاب کم است.
crown-plate	بالشتک
silver plate	اب نقره
finger-plate	ورق دست خور
silver plate	نقره اندود
paper plate	بشقاب کاغذی
shielded plate	صفحه محافظ
screw=plate	حدیده
screw plate	حدیده
screw plate	مفتول کش
rating plate	پلاک قدرت
rating plate	پلاک مشخصات
silver plate	بانقره اندودن
sole plate	بالشتک
slide plate	صفحهلغزان
specification plate	صفحهاختصاصی
splash plate	صفحهآبپاش
strike plate	صفحهتوپی
top plate	صفحهبالایی
warming plate	صفحهگرم کننده
warning plate	صفحههشدار
The plate is chipped.	لبه بشقاب پریده است
Could we have a plate for the child?	آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
surface plate	تراز
stencil plate	الگوی نقشه برداری
spring plate	صفحه فنری
sole plate	کف پنجره
rating plate	صفحه مشخصات
condenser plate	جوشن خازن
breast plate	زره سینه
bottom plate	صفحه مبنا
bolster plate	صفحه برای مهار کردن
boiler plate	سطح یخزده و سفت برف
block the plate	موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate	پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate	صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate	صفحه تکیه گاه
bearing plate	صفحه اتکاء
base plate	صفحه زیر ستون
base plate	صفحه پای ستون
breast plate	سینه بند اسب
bridge plate	پل بین سکوی بارگیری وخودرو
chrome plate	روکش کردن با کروم
chain plate	صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان

plate of a capacitor

جوشن خازن