Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
plated wire memory
حافظه سیمی اندوده
Other Matches
plated
روکشدار
plated
اندوده
armour-plated
زره دار
armour plated
زره دار
silver-plated
دارایلایهنازک
bronze plated
روکش مفرغی
armour-plated
زره پوش
gold-plated
آبطلا دادهشده - طلااندودشده
armour plated
زره پوش
tin-plated tails
سیم ها با انتهای روکشدار حلبی
memory
حافظه دستگاه کامپیوتر
memory
یادگار یاد بود
memory
یاد
memory
خاطره
memory
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory
حافظه
immediate memory
حافظه فوری
to the memory of
به یادبود
in memory of
<idiom>
به صورت رایگان
wire to wire
از اغاز تا فرجام
he sent me a wire
تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
by wire
بوسیله تلگراف
by wire
باتلگراف
wire
سیم
down to the wire
<idiom>
به آخر خط رسیدن
to go down to the wire
<idiom>
تا آخرین لحظه با تهیج معلق ماندن
to go down to the wire
<idiom>
تا آخرین لحظه با تهیج نا معلوم ماندن
wire
هادی فلزی نازک
wire
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wire
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire
چاپگر Matrix-dot
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
wire
تلگراف کردن تلگراف زدن
wire
ارتباط باسیم
wire
مخابره کردن
wire
سیم کشی کردن
wire
سیم تلگراف سیم کشی کردن
wire
مفتول
wire
نصب سیم بندی
wire
وایر
memory illusion
خطای یاد
memory hierarchy
سلسله مراتب حافظه
in memory of blessedmemory
بیاد
in memory of blessedmemory
بیادگار مرحوم
memory for digits
حافظه عددی
in memory of blessedmemory
خدابیامرز
incidental memory
حافظه اتفاقی
memory dump
رونوشت ازحافظه
memory dump
روگرفت حافظه
memory image
تصویر یاد
memory moard
برد حافظه
memory mapping
نگاشت حافظه
memory mapping
نقشه حافظه
memory mapped i/o
ورودی- خروجی نگاشت حافظه
memory map
طرح یا نقشه حافظه
memory map
نگاشت حافظه
memory map
نقشه حافظه
memory management
مدیریت حافظه
memory location
محل حافظه
memory location
مکان حافظه
memory interleaving
برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
memory guard
نگهبان حافظه
interleave memory
حافظه جاگذاری
memory chip
تراشه حافظه
memory drum
گردونه یاد
laser memory
حافظه لیزری
within living memory
به یاد دارند
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
memory address
ادرس حافظه
memory address
نشانی حافظه
mass memory
حافظه انبوه
main memory
حافظه اصلی
magnetic memory
حافظه مغناطیسی
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
it escaped my memory
یادم رفت
memory allocation
اختصاص حافظه
internal memory
حافظه داخلی
memory dependent
متکی به حافظه
memory dependent
وابسته حافظه
memory cycle
چرخه حافظه
internal memory
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
memory cell
سلول حافظه
memory capacity
گنجایش حافظه
memory cache
حافظه پنهان
memory bank
بانک حافظه
memory bandwidth
پهنای باند حافظه
within living memory
تا انجا که مردمان زنده
memory module
واحد حافظه
to commit to memory
ازبرکردن
to escape one's memory
از خاطر رفتن
to stamp on the memory
ذهنی کردن
to stamp on the memory
در ذهن منقوش ساختن
rotating memory
حافظه چرخشی
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
virtual memory
حافظه مجازی
remote memory
حافظه دور
regenerative memory
حافظه احیاء کننده
semiconductor memory
حافظه نیمه رسانا
regenerative memory
حافظه باز زا
scratchpad memory
حافظه چرکنویسی
scratchpad memory
حافظه چرکنویس
shadow memory
جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
shadow memory
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
shadow memory
شبه حافظه
static memory
حافظه ایستا
stack memory
حافظه پشتهای
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
secondary memory
حافظه ثانویه
search memory
حافظه جستجو
screw to the memory
بذهن سپردن
screen memory
خاطره پوشان
regenerative memory
رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
regenerative memory
عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
optical memory
حافظه نوری
one level memory
حافظه یک سطحی
memory word
کلمه حافظه
memory trace
رد یاد
memory span
فراخنای یاد
memory sniffing
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
memory snapshot
تصویر لحظهای حافظه
memory register
ثبات حافظه
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
memory protection
حفافت حافظه
memory port
درگاه حافظه
passive memory
حافظه منفعل
photodigital memory
خواندن چند بار
refresh memory
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
volatile memory
حافظه فرار
recent memory
حافظه نزدیک
real memory
حافظه واقعی
real memory
حافظه حقیقی
real memory
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
read only memory
حافظه فقط خواندنی
read mostly memory
حافظه بیشتر خواندنی
racial memory
حافظه نژادی
programmable memory
حافظه برنامه پذیر
memory module
ماژول حافظه پیمانه حافظه
EDO memory
ذخیره کند
EDO memory
فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory
MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
memory afterimage
رد تصویر یاد
dynamic memory
حافظه پویا
bubble memory
مین فرفیت بالا
shared memory
حافظه تسهیم شده
constructive memory
حافظه سازا
bubble memory
سرعت بالا و حافظه متحرک
memory button
دکمهحافظ
eidetic memory
یاد روشن
add in memory
اضافه کردن به حافظه
associative memory
حافظه شرکت پذیر
auxiliary memory
حافظ کمکی
auxiliary memory
حافظه کمکی
expanded memory
حافظه گسترشی
to fail
[memory]
وا ماندن
[حافظه یا خاطره]
base memory
حافظه پایه
To revive a memory.
خاطره ای رازنده کردن
I can recite from memory.
می توانم از حفظ بخوانم
bytewide memory
بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
bubble memory
حافظه حبابی
disk memory
حافظه دیسک
memory cancel
پاککردنحافظه
conventional memory
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
control memory
حافظه کنترلی
control memory
حافظه کنترل
buffer memory
حافظه میانیگر
commit to memory
حفظ کردن
cache memory
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cache memory
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
coordinate memory
حافظه مختصاتی
memory key
کلیدحافظه
memory recall
دوبارهخوانیحافظه
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
cryogenic memory
استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory
رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory
حافظه هستهای
core memory
حافظه چنبرهای
subtract from memory
دکمهکمکنندهازحافظه
cache memory
حافظه پنهانی
associative memory
حافظه تداعی
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
external memory
حافظه خارجی
extended memory
حافظه تمدیدی
extended memory
حافظه توسعه یافته
to fail
[memory]
درماندن
[حافظه یا خاطره]
alterable memory
حافظه اصلاح پذیر
alterable memory
حافظه تغییرپذیر
acoustic memory
حافظه صوتی
associative memory
حافظه انجمنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com