English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
platform load بار سکودار
platform load بار کف دار
Search result with all words
load platform سکویبار
Other Matches
platform سکو
platform نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
platform نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platform پایه
platform پایگاه
platform 3 سکوی شماره 3
where is the platform 3? سکوی شماره 3 کجاست؟
platform سکوی ایستگاه راه آهن
platform nu شمارهسکو
platform تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platform سکوی شیرجه
platform رسانگر حامل گیرنده
platform درجای بلند قرار دادن
platform سخن رانی کردن
platform خط مشی
platform پایه نصب
platform مرام
platform صحن
platform سطحه
platform کف راه جایگاه خطابه
pouring platform سطح ریزش
space platform پایگاه فضایی
space platform ایستگاه فضایی
stairs with a platform پلکان با پاگرد
starting platform سکوی شروع
stepped platform صفحه پله دار
platform independence استقلال پایهای
platform car واگن بی لبه
multi platform که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
compass platform bridge
connectivity platform برنامه اتصال
flight platform سکوی پرواز
hardware platform پایگاه سخت افزار
launching platform launcher
lifting platform صفحه بالابر
airdrop platform سکوی بارریزی هوایی
aerial platform سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
aerial platform سکوی مخصوص بارریزی هوایی
military platform سکوی نظامی
baffle platform کف ارام کننده
weighing platform صفحهوزنه
oil platform سکوینفتی
production platform سکویتولیدات
platform trolley چرخدستیسکویی
platform shelter سایبانسکو
platform ladder نردبانسکویی
platform entrance سکویورود
passenger platform سکویمسافرین
station platform سکویایستگاه
jack-up platform سکویبالابر
fixed platform سکویثابت
camera platform سکویدوربین
bath platform سکویحمام
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
air delivery platform پالت مخصوص بارریزی هوایی
semi-submersible platform سکوینیمهشناور
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
platform pallet truck چرخمسطحسکویی
camera platform lock محلقفلدوربینبهپایه
Is this the right platform for the train to London? آیا این سکوی قطار لندن است؟
What platform does the train to York leave from? قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
What platform does the train from York arrive at? قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
get a load of <idiom> دیدن چیزی
able to take a load <adj.> بار پذیر
load and go بارکنش و اجرا
useful load بار مفید
to load off خالی کردن
to load off بار اندازی کردن
useful load فرفیت مفید
over load اضافه بار
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
load and go بار کنش و اجراء
load فشنگ
load فرفیت
load استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load خشاب
load بارگیری مهمات
load بارمهمات هواپیما
load بار زدن
load بارگیری کردن
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load محموله
load کاری که باید انجام شود
load فشنگ گذاری
load قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load شارژ کردن
load بار فشار
load انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load بار کردن
load نیرو
load گذاشتن
load فیلم
load فرفیت بارگیری
load سنگین کردن
load بار کردن پر کردن
load عملکردماشین یا دستگاه
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load بارالکتریکی
load فشار مسئولیت
load کوله بار
load بار
load گرانبارکردن
load بار خارجی
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load ذخیره گذاری کردن
load بارزدن
load خرج گذاری کردن
load بار داشتن
load بار گیری شدن
permanent load بار دائمی
testing load بار ازمون
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
off centre load بار خارج از مرکز
nominal load بار اسمی
nominal load بار خارجی اسمی
non reactive load بار خارجی ناخودالقا
peak load بار خارجی بیشینه
peak load حداکثر بار
peak load بحبوحه مصرف
pay load بارمفید
peak load بار حداکثر
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
peak load بار پیک
pay load اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load فرفیت ترابری
permissible load بار مجاز
on load speed سرعت بار
peak load بار قلهای
no load voltage ولتاژ بی باری
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
load test ازمایش با بار خارجی
load voltage ولتاژ بار
load tension ولتاژ بار
load switch کلید بار
load spreader بار پخش کن هواپیما
load spread انتشار نیرو
load sharing شراکت در بارگذاری
load reversal دوره بارگذاری متناوب
load resistance مقاومت بار
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load regulator نافم بار
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load point نقطه بار
load point شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load test ازمون بار گذاری
load test ازمایش بار
load time زمان بارکردن
no load switching سوئیچینگ بی باری
no load speed سرعت بی باری
no load loss تلف یا تلفات بی باری
no load current جریان بی باری
no load condition حالت بی باری
travelling load بار متحرک
mission load بار مبنای عملیاتی
mission load اماد عملیاتی
maximum load بار گذاری حداکثر
maximum load بار حداکثر
lodestaror load ستاره راهنما راهنما
lodestaror load ستاره قطبی
load variation تغییر بار
load variation نوسان بار
load of an ass خروار
load-bearing دیوار باربر
load curve خم بار خارجی
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
unit load واحد بار
unbalanced load بار خارجی نامتوازن
ultimate load بار نهایی
ultimate load بار گسیختگی
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
total load بار کل
torsional load بار پیچشی
to strain under a load درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
variable load بار متغیر
wartime load بار مبنای ناو
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
reactive load بار خارجی القایی
working load بار کاربردی
working load بار مجاز
work load مقدار کار در واحد زمان
work load حجم کار
work load مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load فرفیت کار
work load کاربار
wind load بار باد
wind load سربار ناشی از اثرات باد
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load بار جنگی ناو
testing load بار ازمایش
tension load بار کششی
tensile load بار کششی
service load بار مفید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com