Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 71 (5 milliseconds)
English	Persian
plead for justice	دادخواهی کردن
Search result with all words
plead of justice	دادخواستن
Other Matches
plead	لابه کردن عرضحال دادن
plead	دفاع کردن
plead	محاجه کردن
plead with	التماس کردن
plead with	درخواست کردن
To be all over some one . To plead with someone .	قربا ؟ صدقه کسی رفتن
plead	در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
to plead with a person	با کسی محاجه کردن
plead not guilty	اقرار به جرم نکردن
to plead against a decision	نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
to plead with a person	نزدکسی دادخواهی کردن
to plead for a person	از کسی شفاعت یادفاع کردن
to plead guilty	اقرار بگناه کردن
plead guilty	اقرار به جرم کردن
To plead ignorance.	اظهار بی اطلاعی کردن
plead quilty	اقرا به جرم کردن
plead not guilty	خود رابیگناه قلمداد کردن
plead for the widow	در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
to a justice	عدل گستردن
justice	عدالت
to d. justice	عدالت کردن
in the name of justice	بنام عدالت
to a justice	عدالت کردن
To do justice to something.	حق مطلبی را ادا کردن
justice	داد
justice	انصاف
justice	درستی دادگستری
justice	قسط
the chief justice	قاضی القضات
poetic justice	کامیابی خوبان و شکست بدان
administer justice	اجرای عدالت
borough justice	عضو خانه اصناف
This photo does not do you justice.	خودتان از عکستان بهتر هستید
to impinge on justice	کار ناحق کردن
to impinge on justice	از عدالت تجاوز کردن بیعدالتی کردن
poetic justice	سزا
poetic justice	جزا
preventive justice	حقوق تامینی
preventive justice	قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
ministry of justice	وزارت عدلیه
administration of justice	احقاق حق
administration of justice	اجرای عدالت
administer justice	احقاق حق کردن
miscarriages of justice	اشتباه قضایی
miscarriage of justice	اشتباه قضایی
Chief Justice	رئیس دیوان عالی
Chief Justice	قاضی القضات
Chief Justice	قاضی اعظم
Chief Justice	رئیس دادگاه
Justice of the Peace	قاضی صلحیه
Justice of the Peace	امین صلح
Justice of the Peace	رئیس دادگاه بخش
an outrage upon justice	بیعدالتی
an outrage upon justice	پایمال سازی حق دیگران
ministry of justice	وزارت دادگستری
military justice	قوانین جزایی ارتش
military justice	دادرسی نظامی
military justice	دادسرای نظامی
Justice of the Peace	امین صلح دادرس دادگاه بخش
court of justice	دادگاه
dispense justice	دادگستردن
immanent justice	عدالت طبیعی
house of justice	عدالتخانه
Injustice is the opposite of justice.	ظلم ضد عدل است
To trample upon justice. To be unfair.	پاروی حق گذاشتن ( حق کشی کردن )
To trample on justice . To be unfair.	پا روی حق گذاشتن
international court of justice	دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
lord chief justice	رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
justice of supreme court	مستشار دیوان عالی کشور

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com