English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
English Persian
pocket calculator حسابگر جیبی
pocket calculator ماشین حساب جیبی
Other Matches
an a calculator محاسب دقیق
calculator حسابگر
calculator حسابگر محاسب
calculator ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculator حساب کننده
calculator محاسب
calculator ماشین حساب
printing calculator ماشینحسابچاپگر
calculator dial صفحهمدرجحسابگر
calculator mode مد ماشین حساب
calculator mode وجه حسابگر
desk calculator حسابگر رومیزی
electronic calculator حسابگر الکترونیکی
hand calculator ماشین حساب دستی
programmable calculator ماشین حساب قابل برنامه نویسی
solar calculator ماشین حساب جیبی خورشیدی
hand calculator ماشین حساب جیبی
to cross-check the result with a calculator حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
calculator/cheque book holder دفترچهنگهدارندهحساب
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
pocket جیب دار درجیب گذاردن
pocket پولی
she had him in her pocket خوب جلوش را گرفته بود
pocket نقدی
pocket حباب
pocket کوچک جیبی
pocket پاکت تشکیل کیسه در بدن
pocket کیسه هوایی
pocket جیب
she had him in her pocket کاملابراواختیارمیکرد
pocket درجیب پنهان کردن
pocket بجیب زدن
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket محاصره شدن
pocket پیش رفتگی خط جبهه
pocket فرورفتگی
mock pocket جیبساختگی
interior pocket جیبداخلی
inset pocket جیبمخفی
hidden pocket جیبمخفی
batten pocket بادبان
bottom pocket سوراخمیزبیلیاردبرایتوپ
front pocket جیبجلو
fork pocket محفظهانشعابی
foot pocket قالب پا
centre pocket گودال
outside ticket pocket جیبکوچکبیرونی
centre pocket مرکزی
door pocket جیبدر
exterior pocket کیفبازشو
flap pocket جیبلبهدار
gusset pocket جیبپاکتی
patch pocket جیبرویسینه
seam pocket جیبرویدرز
trouser pocket جیب شلوار
air pocket دست انداز هوایی
pocket rule خط کش جیبی [ابزار]
pocket rule خط کش تاشو [ابزار]
pocket rules خط کش های جیبی [ابزار]
pocket-sized جیبی
stake pocket جیبتودهای
top pocket حفرهفوقانی
vertical pocket جیبعمودی
welt pocket جیبنواری
pocket money . پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
Take your money out of your pocket. پولت را از جیب دربیاور
They picked my pocket. جیبم رازدند
pocket watch ساعت جیبی
pocket rules خط کش های تاشو [ابزار]
pocket calculators حسابگر جیبی
i am 0 rials out of pocket 05 ریال زیان
i am 0 rials out of pocket کرده ام
lime pocket پوشش اهک
one pocket billiard بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
out of pocket expenses هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
pocket battleship رزمناو تندرو و سبک
pocket billiards بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
pocket book کیف بغلی
out of pocket expenses هزینه واقعی
pocket book دفتر بغلی
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
i am rials in pocket سه ریال سود بردم
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
empty pocket ادم بی پول یا تهی کیسه
pocket handkerchief دستمال جیبی
pocket handkerchiefs دستمال جیبی
pocket knife چاقوی جیبی
pocket knives چاقوی جیبی
air pocket منفذ
pocket money پول جیب
air pocket بادگیر
air pocket چاه هوایی
armature pocket شیار ارمیچر
called pocket کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
chip pocket شیار دندانههای اره
pocket computer کامپیوتر جیبی
pocket edition چاپ جیبی کتاب
pocket piece سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
pocket pistol طپانچه جیبی
pocket pistol بغلی عرق
pocket split باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
pocket veto رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
the furniture of ones pocket دارایی جیب
vest pocket جیبی
vest pocket مخصوص
vest pocket جیب جلیقه
watch pocket جیب ساعتی
watch pocket جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
back pocket جیبپشتی
pocket picking جیب بری
pocket lamp لامپ کوچک
pocket judgment سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
pocket lamp چراغ قوه
pocket judgment سند قطعی لازم الاجرا
pocket expenses هزینه مختصر شخصی
pocket meter سنجه جیبی
To pick somebodys pocket. جیب کسی را زدن
ast welt pocket جیبپیشسینهای
pants pocket [American E] جیب شلوار
trousers pocket [American E] جیب شلوار
To put ones hand in ones pocket. دست توی جیب کردن ( پول خرج کردن )
bottle pocket billiard بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
poker pocket billiards بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
burn a hole in one's pocket <idiom> پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
front top pocket جیببالایجلویشلوار
to pocket a tidy sum <idiom> پول خوبی به جیب زدن
hand warmer pocket جیببقل
hand-warmer pocket جیبگرم کنندهیدست
broad welt side pocket جیبپهنپهلو
He has feathered his nest. He has lined his pocket. اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
Money burnes a hole in his pocket. پول تو جیب اش بند نمی شود
money burns a hole in his pocket <idiom> پول تو دستش بند نمی شود
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction. د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com