Total search result: 202 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
pointing device |
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر |
pointing device |
دستگاه اشاره گر |
|
|
Other Matches |
|
pointing |
بندکشی |
pointing |
نقطه گذاری |
pointing |
تیز کردن |
trowel for pointing |
قلم بندکشی |
trowel for pointing |
ماله بندکشی |
halfround pointing |
بندکشی فتیله |
cross pointing |
ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی |
flush-pointing |
بندکشی همتراز |
gun pointing data |
عناصر مربوط به روانه کردن توپ |
gun pointing data |
عناصرتیراندازی |
device |
دستگاه |
device |
ماشین یا وسیله کارا |
device |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
device |
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد |
device |
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است |
device |
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است |
device |
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است |
device |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
device |
PRN برای پورت چاپگر |
I/O device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
device name |
نام دستگاه |
v , device |
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا |
device |
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری |
device |
فزاره |
device |
چاشنی |
device |
خارضامن |
device |
عامل |
device |
وسیله |
device |
شیوه |
device |
تمهید |
device |
اختراع |
device |
ضامن |
device |
ابزار |
device |
شعار دستگاه |
device |
اسباب |
device |
اپارات |
device |
تجهیزات |
device |
وسیله جانبی |
device |
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی |
device |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
device |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
device |
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص |
device |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
device |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
device |
حیله |
device |
الت |
device |
دستگاه اسباب وسیله |
device |
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود |
peripheral device |
دستگاه جنبی |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
picking device |
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش |
point device |
بسیار درست |
point device |
کاملا راست |
point device |
بی عیب |
pressure device |
ماسوره فشاری |
pressure device |
عامل فشاری مین |
passive device |
دستگاه منفعل |
overload device |
فیوز گرمایی |
illuminating device |
تجهیزات روشنایی |
input device |
دستگاه ورودی |
logic device |
دستگاه منطقی |
mapping device |
دستگاه نگاشت |
MCI device |
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است |
measuring device |
تجهیزات اندازه گیری |
microcoding device |
دستگاه ریزبرنامه نویسی |
nonohmic device |
دستگاه غیر اهمی |
ignition device |
وسیله احتراق |
output device |
دستگاه خروجی |
overcurrent device |
دستگاه حفافت |
homing device |
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها |
pull device |
ماسوره کشش مین |
pull device |
عامل کششی |
synchronous device |
دستگاه همگام |
synchronous device |
دستگاه همزمان |
fastening device |
پوچگیره |
locking device |
ابزار |
warning device |
وسیلههشدار |
timing device |
وسیله |
timing device |
ساعتی |
So dont try to device yourself . |
سعی نکن خودت را گول بزنی |
To take someone in . to device ( fool ) someone . |
کسی را گول زدن |
physical device |
ابزار مادی |
military device |
اسباب ارتشی |
lifting device |
ابزار بالا بر |
symbolic device |
دستگاه سمبلیک |
switching device |
تجهیزات سوئیچینگ |
safety device |
دستگاه ضامن |
safety device |
ضامن |
safety device |
خارضامن |
semiconductor device |
دستگاه نیمه هادی |
send only device |
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند |
sequential device |
دستگاه ترتیبی |
sighting device |
وسیله نشانه روی |
sighting device |
دوربین دستگاه نشانه روی |
spooling device |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
storage device |
دستگاه انبارش |
storage device |
دستگاه ذخیره |
storage device |
دستگاه ذخیره سازی |
storage device |
انباره |
storage device |
دستگاه انباره |
audio device |
دستگاه سمعی |
analog device |
دستگاه انالوگ |
electroreceptive device |
وسیله برقی |
antifriction device |
مکانیسم ضد اصطکاک |
dedicated device |
دستگاه اختصاصی |
device cluster |
گروه دستگاه |
device code |
کد دستگاه |
device driver |
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ |
device driver |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
bistable device |
دستگاه دوپایا |
device driver |
محرک دستگاه |
device driver |
برنامه راه اندازی دستگاه |
device flag |
پرچم دستگاه |
device handler |
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ |
communication device |
دستگاه ارتباطی |
antilift device |
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین |
auctioneering device |
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند |
bending device |
کج گیر |
binary device |
دستگاه دو حالته |
asynchronous device |
دستگاه غیرهمزمان |
asynchronous device |
دستگاه ناهمگام |
antiwithdrawal device |
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره |
antiwatching device |
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین |
antisweep device |
ضامن ضد جمع اوری مین |
cipher device |
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن |
clamping device |
وسایل قید و بست |
antisweep device |
ضامن ضد مین روبی |
combination device |
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب |
antirecovery device |
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین |
device handler |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
device independence |
مستقل از دستگاه |
firing device |
ماسوره مین |
firing device |
عامل منفجرکننده |
firing device |
ماسوره |
active device |
دستگاه کنشی |
gripping device |
متعلقات گیره و بست |
active device |
دستگاه فعال |
device dependent |
وابسته به دستگاه |
analog device |
دستگاه قیاسی |
dressing device |
دستگاه مستقیم کنی |
device number |
شماره دستگاه |
device independence |
استقلال دستگاه |
device status |
وضعیت دستگاه |
discrete device |
دستگاه گسسته |
display device |
دستگاه نمایش |
anticountermining device |
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین |
drawing device |
دستگاه ترسیمه |
antifriction device |
وسیله ضد اصطکاک |
acoustic resonance device |
دستگاه همنوایی صوتی |
audio response device |
دستگاه جواب دهنده سمعی |
peripheral device port |
قسمتاصلیتنظیماتمحیط |
slat tilt device |
وسیلهسرازیریمیله |
input/output device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
safety locking device |
قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی] |
output [of a circuit or device] |
خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک] |
metal detecting device |
دستگاه فلزیاب |
anti interference device |
دستگاه ضد تداخل |
metal detection device |
دستگاه فلزیاب |
coupling guide device |
دستگاهحافظاتصال |
anti-skating device |
دستگاهضدلفزش |
head cleaning device |
وسیله هد پاک کن |
secondary storage device |
دستگاه حافظه ثانوی |
data preparation device |
دستگاه اماده سازی داده |
data storage device |
دستگاه ذخیره داده |
positional protection device |
دستگاه حفافت درگاه |
pipe bending device |
لوله خمکن |
high lift device |
وسایل برای زیاد |
optical recognition device |
دستگاه تشخیص نوری |
mass storage device |
دستگاه انبوه ذخیره |
mass storage device |
دستگاه تل انبارش |
firing pressure device |
ماسوره فشاری مین |
firing pull device |
ماسوره کششی مین |
graphic input device |
دستگاه ورودی گرافیکی |
installable device driver |
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود |
input output device |
دستگاه ورودی و خروجی |
graphic output device |
دستگاه خروجی گرافیکی |
ingot conveying device |
تجهیزات انتقال شمش |
data entry device |
دستگاه داده دهی |
sequential access device |
دستگاه با دستیابی ترتیبی |
charge coupled device |
دستگاه توام با بار |
charge coupled device |
دستگاه بار جفت شده |
cartridge actuated device |
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان |
ten year device |
وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد |
time delay device |
دستگاه تاخیردار |
unit record device |
دستگاه ضبط واحد |
automatic steering device |
سکان خودکار |
voice operated device |
دستگاه با کار افت صدایی |
charge coupled device |
اسباب تزویج علامت |
air navigation device |
دستگاههدایتهوایی |
current consuming device |
وسیله برقی |
sequential storage device |
دستگاه انباره ترتیبی |
control panel device |
ابزار تابلوی کنترل |
solid state device |
دستگاه حالت جامد |
charge coupled device |
حافظه با اطلاعات چرخان |
colour hard copy device |
اسباب نسخه چاپی رنگی |
device media control language |
نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند |
direct access storage device |
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم |
improvised explosive device [IED] |
بمب دست ساز |
industrial data collection device |
دستگاه صنعتی جمع اوری داده |
enhanced system device interface |
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته |