Dictiornary-Farsi | poke pudding or pocke | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 67 (5 milliseconds)

English	Persian
poke pudding or pocke	ادم شکم گنده
poke pudding or pocke	مردانگلیسی


Other Matches

pudding	زمین بسیار خیس
pudding	دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
rice pudding	شیر برنج
jack pudding	مسخره
more praise than pudding	ستایش خشک و خالی
christmas pudding	پودینگ کریسمس
Yorkshire pudding	نوعیغذامتشکلازمخلوطآرد شیروتخممرغ
pudding basin	نوعیکاسهگردکهجهتمخلوطکردنموادبکارمیرود
Christmas pudding	دسر مخصوصکریسمس
pudding face	صورت بزرگ و فربه
pudding head	ادم کودن و نادان
pudding head	بلید
pudding heart	ادم ترسو
pudding heart	نامرد
pudding stone	شفته طبیعی
black pudding	سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
jack pudding	لوده
hasty pudding	خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
summer pudding	پودینگ تابستانی
plum pudding	پودینگ الوچه
chocolate pudding	پودینگ شکلاتی
to poke somebody	کسی را با نوک انگشت فشار دادن
to poke somebody	کسی را سیخونک زدن
to poke	کردن
to poke	سپوختن
to poke	گاییدن
poke	ضربت با چیز نوک تیز
poke	هل دادن
poke	سیخونک
poke	فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poke	دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poke	اماس
poke	زدن
poke	کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poke	هل دادن سقلمه زدن
poke	فشار با نوک انگشت حرکت
poke	سکه زدن فضولی در کار دیگران
poke	سیخ زدن
poke	سکه
poke	بهم زدن
to poke anyone in the ribs	به پهلوی کسی سقلمه زدن
to poke up oneself	درجای تنگ رفتن ودر رابروی خود بستن
poke bonnet	کلاه زنانهای که نوک جلوامدهای دارد
poke fun at <idiom>	خندان ،جوک گفتن
pig in a poke <idiom>	چشم بسته پذیرفتن
to poke fun at any one	با شوخی یا مسخره کسیرابستوه اوردن
to poke at any thing	چوب یا چیزدیگر در چیزی فروکردن
to poke one's head	دولادولا راه رفتن
to poke one's head	با سرپایین اویخته راه رفتن
to poke and pry	فضولانه بهر سونگاه کردن
to poke at any thing	چیزیراسک زدن
poke the fire	اتش رابهم بزنید
to poke a bout	ول گردی کردن
poke the fire	اتش را سیخ بزنید
poke check	فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
to poke a bout	ول گشتن
to poke a hole in any thing	سوراخ کردن
to buy a pig in a poke	معامله سربسته کردن
buy a pig in a poke <idiom>	ندیدخریدن
to poke a hole in any thing	چیزی را
to buy a pig in a poke	چیزیرا ندیده خریدن
To buy a pig in a poke.	چشم بسته معامله ای را انجام دادن
poke nose into something [one's life] <idiom>	در کار کسی مداخله کردن
to poke one's head into a hornets' nest <idiom>	چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
To make fun of someone . To poke fun at someone .	کسی را مسخره کردن