Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 196 (2 milliseconds)
English	Persian
pole grip	دستهمتصلبهدست
Other Matches
grip	برش
grip	گیره
grip	قلاب
grip	بریدگی برای گذراندن اب
grip	جوی روباز کوچک
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip	گیر دادن
grip	ترمینال
grip	گیره بست
grip	محکم گرفتن چیزی
grip	چنگک
grip	دستگیره
grip	چنگ زنی
grip	چنگ
grip	نیروی گرفتن ادراک و دریافت
grip	نزله وبایی نای
grip	زکام همه جاگیر
grip	انفلوانزا
grip	گریپ نهر کوچک
grip	نهر کندن
grip	محکم گرفتن
grip	چسبیدن به
hand grip	گیرهدست
hair grip	سنجاقسر
grip handle	جادستی
false grip	گرفتن
cord grip	زهقلاب
heel grip	گیرهپاشنه
pistol grip	دستگیرهپیستول
types of grip	انواعگرفتن
door grip	دستگیرهدر
cable grip	چنگال کابل
To grip someone by the throat .	گلوی کسی را گرفتن
hair-grip	تل - گلسر
butt grip	محلقرارگرفتندست
penholder grip	دستگیرهپاندولی
tennis grip	طرز گرفتن راکت تنیس
bulldog grip	گیره سیم
parry a grip	بدل
get a grip of oneself <idiom>	کنترل کردن احساسات شخصی
wire grip	بست سیم
grip length	طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
front grip	گرفتن میله دست مهتابی
grip wrench	اچار لوله
twist grip throttle	گیرهترتلدوتایی
pistol grip handle	دستهنگهدارندهپیستون
vinyl grip sole	کفبستهوینلی
shake-hands grip	طرزقرارگیریدست
throttle twist grip	دستگیره موتور گازی
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things.	کارها را قبضه کردن
pole ax	تیر چکش دار
pole	لهستانی
pole ax	تبرزین
four pole	چهار قطبی
two pole	دو پل
up the pole	گرفتار در تنگنا واقع شده
pole	دکل
pole ax	با تبرچکش کشتن
pole	تیر چراغ برق
pole	قطب باطری
pole	میله پرچم
pole	نیش ماگنترون
pole	پایه
pole	تیر
pole	قطب دار کردن
pole	قطب
pole	دسته بلند چیزی
pole	با تیر یا دیرک محکم کردن
pole	تیردارکردن
pole	شمع
pole	چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole	نیزه پرش با نیزه
pole	دستک
pole pitch	گام قطب
pole shoe	کفشک قطب
pole position	آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole piece	قطبک
positive pole	قطب مثبت
pole position	جلوتر از همه در صف [مسابقه]
ski pole	چوب اسکی بازی
ski pole	چوبدست اسکی
spinnaker pole	تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
single pole	تک قطب
pole shoe	کفش قطب
pole vaulting	پرش با نیزه
ranging pole	شاخصهای مسافت یابی
rel pole	قطب قرمز
pole vaulter	پرنده با نیزه
pole tips	نوکهای قطب
pole strength	شدت قطب
pole sitter	راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
ridge pole	کش بالای شیروانی
ridge pole	کش دیرک افقی چادر
salient pole	قطب برجسته
single pole	چوبدستی تکی اسکی
tent pole	تیر چادر
fluted pole	پایهزهدار
barber's pole	پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
tent pole	دیرک چادر
pike pole	کلنگدوسردستهبلند
plain pole	پایهمسطح
pole shaft	چوباسکی
pole tip	سرنوکتیزچوباسکی
roof pole	سقفبلند
barge pole	چیز غیر قابلاعتماد
singles pole	تکپایه
doubles pole	تیردوتایی
curtain pole	پایهپرده
wound pole	قطب مرکب
the north pole	قطب شمال
the south pole	قطب جنوب
three pole switch	کلید سه پل
to pole any thing up or down	چیزیرا سوی بالایا پایین هل دادن
tubular pole	دکل لولهای
whisker pole	تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
wooden pole	تیر چوبی
wooden pole	دکل چوبی
tail pole	کابلخارجی
pole of development	قطب توسعه
commutating pole	قطب کمکی
consequent pole	قطب فرعی
double pole	با دو قطب
double pole	دو قطبی
elevated pole	قطب نافر
elevated pole	قطب راصد
pole plate	حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
field pole	قطب میدان
flag pole	میله پرچم
head pole	تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
internal pole	قطب داخلی
liberty pole	چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
magnet pole	قطب اهنربا
magnetic pole	قطب مغناطیسی
commutating pole	قطب جابجاگری
communicating pole	قطب کمکی
South Pole	قطب جنوب
North Pole	قطب شمال
Pole Star	Polaris
Pole Star	ستاره قطبی
Pole Star	جدی
totem pole	تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
pole vault	پرش با نیزه
pole vault	بانیزه پریدن
pole vaults	پرش با نیزه
pole vaults	بانیزه پریدن
analogous pole	شبه قطب
anchor pole	دیرک مهار
armature pole	قطب ارمیچر
pole mast	دیرک یک پارچه
pole armature	ارمیچر قطبی
pole changer	تغییردهنده قطبش
pole changer	تعویض کننده قطب
pole changing	تعویض قطب
pole charge	خرج دستکی
pole charge	خرج میلهای
pole climber	رکاب
pole climbing	از تیر بالا رفتن
pole horse	اسب کنار مال بند
pole horse	یابوی عصار خانه
pole horse	اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
pole jumping	پرش با تیر
pole jumping	جست
pole mast	دکل یک تیکه
pole arc	قوس قطب
one pole switch	کلید یک قطبی
negative pole	قطب منفی
neutral pole	قطب خنثی
pole jumping	با گرفتن چوب در دست
negative pole	قطب منفی مغناطیس
main pole	قطب اصلی
free magnetic pole	قطب مغناطیسی ازاد
horn of pole piece	شاخ قطبک
magnetic north pole	قطب شمال مغناطیسی
magnetic pole sterngth	شدت قطب مغناطیسی
triple pole switch	کلید سه پل
pole post clamp	ترمینال
extended pole piece	قطبک دراز شده
flage pole position	موقعیت میله پرچمی
celestial north pole	قطب شمال عالم
double pole switch	کلید دو پل
single pole switch	کلید یک پل
single pole cutout	فیوز تک پل
commutating pole generator	مولد با قطب جابجاگر
commutating pole converter	تبدیل گر قطب کمکی
split pole converter	تبدیل گر با انشقاق قطب
split pole motor	موتور کمکی
communicating pole winding	سیم پیچی قطب کمکی
shaded pole motor	موتور با قطب سایه دار
split pole motor	موتور با قطب چاکدار
pole changing motor	موتور با قطبهای قابل تعویض
pole changing switch	کلید تعویض قطب
celestial body south pole	قطب جنوب عالم
not touch something with a ten-foot pole <idiom>	تصمیم گیری چیزی به طور کامل
double pole circuit breaker	دوقطبمدارشکننده
single pole circuit breaker	مدارتکفطبشکننده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com