Dictiornary-Farsi | polish opening | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 104 (1 milliseconds)

English	Persian
polish opening	گشایش
polish opening	لهستانی


Other Matches

polish	صیقل دادن
polish	منزه کردن واکس زدن
polish	براق کردن
polish	:لهستانی
polish	جلاء
polish	صیقل
polish	پرداخت کردن
polish off <idiom>	به طور کامل به پایان رساندن
to polish off	با شتاب پرداخت کردن
polish	تهذیب
polish	ارایش مبادی ادابی
polish	پرداخت
polish	جلا واکس زنی
polish	: صیقل
polish off	از جلو کسی درامدن تمام کردن
polish	جلادادن
polish off	خوردن
polish gambit	گامبی لهستانی
polish gambit	گامبی زوکرتورت
polish notation	نشان گذاری لهستانی
nail polish	مانیکور
nail polish	رنگ و جلای ناخن
polish the apple <idiom>	خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the polish refugees	مهاجرین لهستانی
French polish	روغن جلا
the polish refugees	گریختگان یا فراریان لهستانی
polish defence	دفاع لهستانی
shoe polish	واکس کفش
nail polish	لاک
reverse polish notation	نشان گذاری لهستانی معکوس
for opening	برایبازکردن
opening	شروع
opening	گشایش
opening	شکافتن دفاع
opening	سوراخ
opening	دهانه
opening	افتتاح گشایش
the opening	الفاتحه
opening	سراغاز
opening	جای خالی سوراخ
opening	چشمه
opening night	شباولیناجراییکقطعههنری
reti opening	گشایش رتی شطرنج
saragossa opening	گشایش ساراگوسا
scotch opening	گشایش اسکاتلندی
genital opening	دهانهیدستگاهتناسلی
pulmonary opening	دهانهدیوی
opening hours	ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
wall opening	روزنه دیوار
opening time	زمانشروعبکارمغازهبانککتابخانهو...
opening of negotiations	افتتاح مذاکرات [معاملات]
the opening chapter	فاتحه
the opening chapter	نخستین فصل
sokolsky opening	گشایش لهستانی
sokolsky opening	گشایش سوکولسکی
ponziani's opening	گشایش پونتسیانی
paris opening	گشایش پاریس شطرنج
joke opening	دفاع مدرن شطرنج
joke opening	گشایش مضحک
joint opening	دهانه یک درز
inverted opening	گشایش معکوس
opening capital	سرمایه اولیه
his opening remarks	نخستین گفتههای وی
blocked opening	درگاه بسته
bird's opening	گشایش برد
english opening	گشایش انگلیسی
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
circuit opening	حالت قطع مدار
circuit opening	حالت مدارباز
larsen's opening	گشایش لارسن
larsen's opening	حمله نیمزوویچ
benko opening	گشایش بنکو
delayed opening	سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
excretory opening	مجرایدفع
alapin's opening	گشایش الاپین
opening leaf	لنگه واشو
outward opening	دهانه خارجی
bishops opening	گشایش فیل شطرنج
blocked opening	در مسدود
opening joints	درز گشایی
opening bank	بانک باز کننده اعتبار
normal opening	گشایش نرمال یا فرانسوی
anderssen opening	گشایش اندرسن
lock filling opening	قفلبازکنندهمکش
the opening chapter of the quran	فاتحه الکتاب
orang utan opening	گشایش اورانگوتان
elasticized leg opening	کشلبهشورت
ring opening reaction	واکنش حلقه گشا
ring opening polymerization	بسپارش حلقه گشا
gates opening indicator	شاخص باز شدن دریچه ها
ruy lopez opening	گشایش روی لوپس
fire place opening	اتشخان اجاق
queen's pawn opening	گشایش پیاده وزیر شطرنج
trimmed opening in a floor	قیف زغالرو
trimmed opening in a floor	قیف اشغالرو
orang utan opening	گشایش سوکولسکی
orang utan opening	گشایش لهستانی
We have no vacant position ( opening ) in this company .	دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
casement window opening inwards	پنجرهدودر
bail arm opening mechanism	ماشینبازکنندهبازویمتحرک
lock filling and emptying opening	قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن