English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
English Persian
popped زدن
popped ضربت ناگهانی زدن
popped بی مقدمه اوردن
popped بی مقدمه فشار اوردن
popped حمله کردن ترکاندن
popped باصدا ترکیدن برهن گذاردن
popped بسرعت عملی انجام دادن
popped انفجار
popped ترکیدن مشروبات گاز دار
popped پراندن پریدن
popped ضربه
popped تیراندازی
popped پاس کوتاه
popped سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
popped خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
Other Matches
he popped off تلنگش در رفت
he popped off مرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com