Dictiornary-Farsi | popular terms | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 77 (6 milliseconds)

English	Persian
popular terms	شرایطتودهای


Other Matches

popular	رایج
popular	مردم پسند و مناسب حال مردم
popular	دارای وجهه ملی
popular	عمومی
popular	مردم پسند
popular	مشهور
popular	معروف
popular	محبوب
popular	وابسته بتوده مردم خلقی
popular	ملی
popular	توده پسند
popular	عوام
of popular utility	سودمندبرای همه
of popular utility	عام المنفعه
popular front	لیکن زمامداری این حکومتها دیری نپایید
popular response	پاسخ رایج
popular front	جبهه خلق ملی
popular front	ائتلاف احزاب دست چپی ومیانه رو
popular front	ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
popular front	جبهه ملی
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.]	این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
by popular [demand] request	درخواست توده پسند
the public [popular] odium	تنفر مردم عمومی
to come to terms	سازش یا موافقت پیداکردن
it is a in terms	پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
To come to terms with someone .	با کسی کنا رآمدن
terms	ضوابط
terms	شرایط
come to terms	سازش کردن
come to terms <idiom>	به موافقت رسیدن
in terms of	برحسب
we are not on speaking terms	با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
terms of payment	شرایط پرداخت
terms of trade	رابطه مبادله
terms of trade	شرایط معامله
usual terms	شرایطمعمولی
We are not on speaking terms .	با هم قهر هستیم
terms of trade	شرایط مبادله
technical terms	شرایطدگرگونی
perturbation [terms]	آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
scientific terms	شرایطعلمی
We are on very friendly terms .	میانه ماخیلی گرم است
terms and conditions	ضوابط و شرایط
terms of shipment	شرایط حمل
shipping terms	شرایط حمل
implied terms	شرایط تلویحی
implied terms	شرایط ضمنی
delivery terms	نحوه تحویل
delivery terms	شرایط تحویل
credit terms	شرایط اعتبار
contradiction in terms	تناقص لفظی
conference terms	شرایط کنفرانس
botanical terms	اصطلاحات گیاه شناسی
architectural terms	اصطلاحات معماری
landed terms	قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
liner terms	شرایط خط کشتیرانی
settlement terms	شرایط تسویه
settlement terms	شرایط پرداخت
payment terms	شرایط پرداخت
nautical terms	اصطلاحات دریایی
mutual terms	شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
mutual terms	شرایط متقابل
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me .	با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
She is on familiar (intimate) terms with me.	با من رویش باز است
reasonableness of terms in contract	معقول بودن شرایط قرارداد
the difference between the consecutive terms	اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
ink hard terms	اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
terms and conditions of the credit	ضوابط و شرایط اعتبار
I am on intimate terms with one of the ministers .	با یکی از وزراء نزدیک هستم
sum of the terms of an infinite sequence	مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence	سری [ریاضی]
international commercial terms (incoterm	قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
international commercial terms (incoterm	اینکوترمز
To talk in contradictory terms. To contradict one self .	ضد ونقیض با من حرف زدن
To talk in measured terms . To talk slowly.	شمرده صحبت کردن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن