Dictiornary-Farsi | positive logic | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
positive logic	منطق مثبت


Search result with all words

positive true logic	یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
Other Matches

positive	قطعی
positive	مثبت
positive	مسلم
positive	اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
positive	یقین معین
positive	مطلق
positive	ساده
positive	یقین عملی
positive	واقعی
positive	قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
positive	نسخه اصلی عکس
positive	سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند
positive	که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
I am positive that ...	من اطمینان کامل دارم که ...
positive	محقق
positive	سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
the positive d.	درجه مطلق
positive	تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
positive	در معنای بله
positive	ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
positive	که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
positive modulation	پخش مثبت
electro positive	الکتروپوزیتیو
positive feedback	واخوراند مثبت
positive integer	عدد صحیح مثبت
false positive	مثبت کاذب
positive glow	شعله مثبت
positive film	فیلم مثبت
positive feeder	سیم تغذیه مثبت
positive glow	شعله اندی
positive element	سازه مثبت
positive cut off	پرده اب بندی کامل
positive correlation	همبستگی مثبت
positive control	کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
positive wire	سیم مثبت
positive conductor	سیم مثبت
positive column	ستون مثبت
positive charge	بار مثبت
positive brush	زغال مثبت
positive balance	مانده مثبت
positive cut off	دیواره اب بند کامل
positive economics	اقتصاد مثبت
positive economics	اقتصاد توصیفی
positive lead	سیم مثبت
positive feedback	بازخورد مثبت
positive externalities	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
positive electron	پوزیترون
positive electrode	الکترد مثبت
positive electricity	برق مثبت
positive electricity	الکتریسیته مثبت
positive economics	شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
positive economics	اقتصاد اثباتی
positive acceleration	شتاب مثبت
positive modulation	تحمیل مثبت
positive slope	شیب مثبت
positive side	بخش مثبت
positive sign	علامت مثبت
positive skewness	چولگی مثبت
positive skewness	عدم تقارن مثبت
positive transfer	انتقال مثبت
positive transference	انتقال مثبت
positive vetting	بازجوئیفردی
positive discrimination	رفتارتبعیضآمیز
positive transmission	پخش مثبت
positive contact	اتصالبارمثبت
positive meniscus	هلالیواقعی
positive relation	رابطه مثبت
positive relation	رابطه مستقیم
positive plate	صفحه مثبت
positive pole	قطب مثبت
positive post	قطب مدار مثبت
positive terminal	قطب مدار مثبت
positive prescription	مرور زمان مملک
positive prescription	مرور زمان ایجاد حق
positive tropism	محرک گرایی
positive reinforcement	تقویت مثبت
positive potential	پتانسیل مثبت
positive integer	عدد صحیح مثبت [ریاضی]
positive region	منطقهبارمثبت
positive/negative junction	منفی
positive/negative junction	نقطهاتصالمثبت
positive plate strap	صفحهنوارمثبت
positive crank ventilation	پی سی وی
positive cotton effect	پدیده مثبت کاتن
positive definite matrix	ماتریس همیشه مثبت
positive movement reflex	بازتاب حرکت گرایشی
blood factor positive	RhمثبتRh
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
logic	منطق
logic	بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic	قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic	دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic	مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic	مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic	عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic	مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic	نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic	مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic	ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic	تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic	سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic	دانش تفکرات و دلایل
logic	نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic	یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic	منطقی
logic	لاجیک
logic	استدلال
logic	زبان ریاضی
logic	منطق ریاضی
logic	ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic	برهان
logic	ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
positive sequence power in a three phase	توان مستقیم مدار سه فازی
positive sequence polyphase system	مدار چند فازی مستقیم
positive sequence polyphase system of or	مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
mathematical logic	منطق ریاضی [ریاضی]
formal logic	منطق صوری
formal logic	منطق رمزی
formal logic	منطق مجرد
fluid logic	منطق سیلانی
symbolic logic	منطق رمزی
control logic	منطق کنترل
computer logic	منطق کامپیوتر
boolean logic	منطق بولی
affective logic	منطق عاطفی
sequential logic	منطق ترتیبی
formal logic	منطق صوری [منطق]
two level logic	منطق دوسطحی
to chop logic	منطق بافتن
threshold logic	منطق استانهای
three state logic	: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
logic programming	برنامه نویسی منطقی
symbolic logic	منطق سمبلیک
structural logic	منطق ساختی
shared logic	منطق اشتراک
propositional logic	منطق گزارهای
symbolic logic	منطق نمادی
three state logic	دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
symbolic logic	زبان علایم یاعلامتی
formal logic	قضاوت سطحی
logic element	عنصر لاجیک
logic shift	تغییر مکان منطقی
logic sum	مجموع منطقی
logic switch	گزینه منطقی
logic symbol	نماد منطقی
logic symbol	علامت منطقی
logic theorist	نظریه پرداز منطقی
logic theory	نظریه منطقی
logic unit	واحد منطقی
logic variable	متغیر منطقی
mathematical logic	منطق ریاضی
n level logic	منطق N سطحی
negative logic	منطق منفی
logic seeking	دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic element	عنصر منطقی
logic error	خطای منطقی
logic function	تابع منطقی
logic gate	دروازه منطقی
logic gates	گیتهای منطقی
logic instruction	دستورالعمل منطقی
logic multiply	ضرب منطقی
logic operation	عمل منطقی
logic operator	اپراتور منطقی
logic probe	کاوشگر منطقی
logic product	حاصلضرب منطقی
logic seeking	چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking	انتهای خط وط
logic diagram	نمودار منطقی
logic circuit	مدار منطقی
logic board	برد منطقی
logic board	تخته منطقی
logic array	ارایه منطقی
fuzzy logic	نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
logic analyzer	تحلیل کننده منطقی
fuzzy logic	منطق نامعلوم
logic add	جمع منطقی
logic network	شبکه منطقی
formmal logic	منطق صوری
logic card	کارت منطقی
hardwired logic	تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
logic device	دستگاه منطقی
logic analysis	تحلیل منطقی
logic designer	طراح مدارهای منطقی
logic circuits	مدارهای منطقی
logic design	طراحی منطقی
logic design	طرح منطقی
uncommitted logic array	مشابه 10328
diode transistor logic	DTL
double rail logic	منطق دو خطی
first order predicate logic	PROLO بکار می رود
emitter coupled logic	طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
current mode logic	منطق جریانی
integrate logic circuit	مدار منطقی مجتمع
negative true logic	سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
programmable logic array	ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
logic arithmetic unit	واحد منطق و حساب
random logic design	طرح منطقی تصادفی
single rail logic	منطق تک خطی
uncommitted logic array	جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
arithmetic logic unit	واحد حساب و منطق

positive logic

منطق مثبت