Dictiornary-Farsi | positive sequence power in a three phase | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
positive sequence power in a three phase	توان مستقیم مدار سه فازی


Other Matches

positive sequence polyphase system	مدار چند فازی مستقیم
positive sequence polyphase system of or	مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
phase to phase short circuit	اتصال کوتاه فاز به فاز
phase to phase short circuit	اتصال فاز به فاز
phase to phase short circuit	اتصال فاز
hunger for power [craving for power]	میل شدید به قدرت
sequence	زنجیره
sequence	رشته ترتیب
sequence	تابعیت
sequence	به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequence	ترتیب دادن
sequence	توالی
sequence	پی رفت
sequence	ترادف
sequence	دنباله [ریاضی]
sequence	ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است
sequence	مراحل
sequence	سلسله مراتب
sequence	کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence	تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
sequence	مجموعهای از ارقام دودویی
sequence	بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
sequence	ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequence	ردیف
sequence	مراحل کار
sequence	ترادف تسلسل
sequence	رشته
sequence	ترتیب
control sequence	ترتیب کنترل
compose sequence	ترتیب ساختگی
developmental sequence	زنجیره رشدی
sonnet sequence	غزل گروهه
sonnet sequence	غزلیات دارای موضوع واحد
sonnet sequence	غزلیات مرتبط
main sequence	رشته اصلی
calling sequence	دبناله فراخوانی
compose sequence	دخشه ساختگی
arithmetic sequence	تصاعد حسابی [ریاضی]
collating sequence	توالی ترتیب رشته تلفیق
initiation sequence	مرحله اغازی
sequence structure	ساختار ترتیبی
sequence rule	قاعده توالی
sequence of tenses	مطابقه زمانها
sequence of events	رشته حوادث
sequence of command	ترتیب توالی فرامین
calling sequence	دنباله فراخوانی
sequence number	شماره ترتیب
sequence curcuit	مدار چند مرحلهای
sequence curcuit	مدار ترتیبی
sequence counter	ترتیب شمار
sequence check	مقابله ترتیب
sequence control	کنترل متوالی
sequence control	کنترل ترتیبی
sequence control	کنترل ترتیب
sequence check	بررسی ترتیبی
sequence checking	کنترل متوالی
calling sequence	مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
sequence checking	مقابله ترتیبی
impluse sequence	توالی ضربه جریان
sequence valve	شیر هماهنگ کننده
zero sequence component	مولفه همقطب
approach sequence	ترتیب توالی تقرب هواپیماها
collating sequence	ترتیب تلفیقی
alphameric sequence	ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
propagation sequence	مرحله انتشار
propagation sequence	تسلسل انتشار
calling sequence	ترتیب فراخوانی
sequence number	شماره ترتیب توالی
fuel handling sequence	سکونساستعمالسوخت
main sequence stars	ستارگان رشته اصلی
sequence control structure	ساختار کنترل ترتیبی
positive	مسلم
positive	یقین عملی
positive	مثبت
positive	قطعی
positive	یقین معین
positive	اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
positive	مطلق
positive	ساده
positive	نسخه اصلی عکس
positive	قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
positive	محقق
positive	واقعی
I am positive that ...	من اطمینان کامل دارم که ...
positive	در معنای بله
positive	ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
positive	که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
positive	سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
positive	تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
positive	که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
the positive d.	درجه مطلق
positive	سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند
sum of the terms of an infinite sequence	مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence	سری [ریاضی]
positive wire	سیم مثبت
positive cut off	پرده اب بندی کامل
positive conductor	سیم مثبت
positive control	کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
positive cut off	دیواره اب بند کامل
positive economics	اقتصاد توصیفی
positive economics	اقتصاد اثباتی
positive economics	شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
positive column	ستون مثبت
positive charge	بار مثبت
positive lead	سیم مثبت
positive integer	عدد صحیح مثبت [ریاضی]
positive correlation	همبستگی مثبت
positive acceleration	شتاب مثبت
positive tropism	محرک گرایی
positive balance	مانده مثبت
positive brush	زغال مثبت
positive electricity	الکتریسیته مثبت
positive economics	اقتصاد مثبت
positive terminal	قطب مدار مثبت
positive post	قطب مدار مثبت
positive plate	صفحه مثبت
positive modulation	تحمیل مثبت
false positive	مثبت کاذب
positive modulation	پخش مثبت
positive logic	منطق مثبت
positive integer	عدد صحیح مثبت
positive glow	شعله مثبت
positive glow	شعله اندی
positive film	فیلم مثبت
positive potential	پتانسیل مثبت
positive prescription	مرور زمان مملک
positive prescription	مرور زمان ایجاد حق
positive transmission	پخش مثبت
positive transference	انتقال مثبت
positive transfer	انتقال مثبت
positive slope	شیب مثبت
positive skewness	عدم تقارن مثبت
positive skewness	چولگی مثبت
positive sign	علامت مثبت
positive side	بخش مثبت
positive relation	رابطه مثبت
positive relation	رابطه مستقیم
positive reinforcement	تقویت مثبت
electro positive	الکتروپوزیتیو
positive vetting	بازجوئیفردی
positive discrimination	رفتارتبعیضآمیز
positive electrode	الکترد مثبت
positive electricity	برق مثبت
positive electron	پوزیترون
positive element	سازه مثبت
positive feeder	سیم تغذیه مثبت
positive region	منطقهبارمثبت
positive feedback	واخوراند مثبت
positive meniscus	هلالیواقعی
positive contact	اتصالبارمثبت
positive pole	قطب مثبت
positive feedback	بازخورد مثبت
positive externalities	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
positive crank ventilation	پی سی وی
positive true logic	یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
blood factor positive	RhمثبتRh
positive plate strap	صفحهنوارمثبت
positive/negative junction	نقطهاتصالمثبت
positive movement reflex	بازتاب حرکت گرایشی
positive cotton effect	پدیده مثبت کاتن
positive/negative junction	منفی
positive definite matrix	ماتریس همیشه مثبت
in phase	هم فاز
in phase	همفاز
two phase	دووهلهای
two phase	دوحالتی
phase out	خارج کردن
out of phase	ناهم فاز
out of phase	ناهمفاز
phase in	داخل کردن
phase in	به ترتیب داخل شدن
three phase	سه فاز
out of phase	خارج از فاز
phase out	به ترتیب خارج کردن
two phase	دو فاز دومرحلهای
phase	حالت
to phase out something	به تدریج موقوف کردن چیزی
phase	صورت
to phase out something	اتمام یک سری
to phase out something	به ترتیب خارج کردن چیزی
phase	وضعیت
phase	طبقه
phase-out	اتمام یک سری
phase	معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase	وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase	دوره زمانی اجرای برنامه
phase	منظر
phase	وجهه
phase	مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
phase	بخشی از فرآیند بزرگتر
phase	مرحلهای کردن
phase	وضع
phase	اهله قمر جنبه
phase	دوره تحول وتغییر
phase	مرحله
phase	فاز
phase	لحاظ پایه
phase	دوره
phase	مرحله عملیات

positive sequence power in a three phase

توان مستقیم مدار سه فازی