English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
possibilities line خط امکانات
possibilities line خط بودجه
Other Matches
possibilities چیز ممکن شق
possibilities احتمال
possibilities امکان
one of two possibilities یکی از دو شق
Good for you. Lucky you. There are only two possibilities(alternatives)In any event(case). At any rate. درهر حال
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
line to line spacing فاصله سطور
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line to line fault تماس خطوط
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
line by line milling فرز کردن سطری
line of d. حد فاصل
line of d. مرز
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
off line غیر متصل
in line <idiom> با محدودیت متداول
out of line <idiom> ناصحیح
line up <idiom> سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
on line مستقیم
on line متصل
off line برون خطی
off line قطع
off line منفصل
line up به خط شدن
line up به ترتیب ایستادن
line up ردیف ایستادن تیم
line-up به خط شدن
line-up به ترتیب ایستادن
line-up ردیف ایستادن تیم
on line در خط
on line مورداستعمال
on line درون خطی
on line داخل رده
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line up <idiom> به درستی میزان کردن
in line شمشیر در وضع حمله
mean line خط میان
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
o o line خط تقسیم دیدبانی
o o line خط دیدبانی سپاه
old line دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line محافظه کار
on line help کمک مستقیم
on the line هواپیمای اماده پرواز
out of line خارج از خط جبهه
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
down line بار کردن پایین خطی
in line همراستا
the line صف
line up <idiom> به صف کردن
down the line <idiom> درآینده
line by line سطر به سطر
all along the line درامتدادهمه خط
all along the line در همه جا
along line در امتداد خطوط
along line در خط
line out با خط علامت گذاشتن
line out قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
below the line درامد یا هزینه غیر مترقبه
to come in to line موافقت کردن
to come in to line در صف امدن
down the line ضربه از کنار زمین
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
line در سمت
line جاده
line دهنه
line لجام
line : خط کشیدن
line طرز
line طناب سیم
line رسن
line رشته بند
line ریسمان
line شعبه
line محصول
line لاین
line رشته
line حدود رویه
line خط زدن
line ترازکردن
line استرکردن
line پوشاندن
line خط
line طناب خط
line خط صف
line صفی در خط
line اراستن
line بخط کردن
line نسب
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line لوله منفردی در سیستم سیالات
line خط انداختن در
line سیم
line جبهه جنگ
line خط دار کردن
line اتصال فیزیکی به ارسال داده
line ردیف
line : خط
by-line کار یاشغل اضافی وزائد
by-line خط فرعی راه اهن
by-line خط دوم یافرعی
by line خط فرعی راه اهن
by line خط دوم یافرعی
by line کار یاشغل اضافی وزائد
line سطر
Are you still on the line? خط را قطع نکردی؟
lubber line خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber line خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
loop line دوراهی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
local line خط محلی
lubber's line نشانگر سینه
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
marriage line عقدنامه سند ازدواج
phantom line خط فرضی
pipe line خط لوله
marriage line گواهینامه ازدواج
marline or line طناب کوچک دولا
lyman line خط لیمان
mach line موج ضربهای ضعیف
lumber's line خط سینه ناو
lumber's line خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line خط بار
price line خط قیمت
principal line خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
private line خط خصوصی
line tester ازمایش کننده خط
line terminal ترمینال خط
line telegraphy تلگراف خطی
line synchronization همزمانی سطور
poverty line خط فقر
line hit اختلال خط
line impedance امپدانس خط
line width پهنای خط
line voltage ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
line voltage ولتاژ شبکه
line voltage ولتاژ خط
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
line transformer مبدل خط
line switching خط گزینی
mason's line ریسمان کار
out line font فونت متغیر
off line storage حافظه برون خطی
off line operation عملکرد برون خطی
line inductance اندوکتیویته خط
overhead line سیمکشی هوایی
nonswitched line خط غیر گزینشی
non switched line خط گزینه نشده
no fire line خط منع اتش توپخانه
overhead line خط هوایی
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
offside line خط فرضی موازی با دروازه
outhaul line برون کش
orienting line خط توجیه
out of line coding کدگذاری برون خطی
on line system سیستم درون خطی
percolation line خط نفوذ
out line font قلم متغیر
on line storage حافظه درون خطی
on line operation عمل درون خطی
on line operation عملکرد درون خطی
on line database پایگاه داده درون خطی
new line character دخشه تعویض سطر
neutral line خط بی اثر
peaked line خط پاره پاره
penny a line ارزان
no fire line خط منع اتش
penny a line پست
penny a line ارزان نویس بی مایه
phase line خط خیز
message line خط مخابره
median line میانه
phase line خط مبداء حرکت جنگی
peaked line خط چین
mooring line طناب مهار مین
pass a line رد کردن طناب
multipoint line خط چند نقطهای
multidrop line پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multicore line خط چند رشتهای
mould line خط حاصل از تلاقی دو سطح
morning line امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
mooring line سیم مهار
phantom line خط سری
line switching راه گزینی خطی
line of regression خط براورد
line of fire خط اتش
line of fire خط تیر
line of fall خط فرود گلوله به زمین
line of fall خط فرود
line of engagement ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
line of duty نحوه انجام وفیفه
line of duty مسیر خدمتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com